روزنامه آسیا-روژا پیران ـ مثل همیشه، خبر کوتاه بود و جانکاه؛ ناصر تقوایی درگذشت. بی‌گمان سینما و فرهنگ این سرزمین، یکی از مهم‌ترین هنرمندانش را از دست داد، فیلمساز و نویسنده‌ای که به‌یقین از جمله فیلمسازان مؤلف و صاحب‌سبک در سینمای ایران به‌شمار می‌آید. از «آرامش در حضور دیگران» تا «دایی جان ناپلئون»، از «نفرین» و «صادق کرده» تا «ناخدا خورشید»، ناصر تقوایی در هر سبک و قالبی که کار کرد، مهر یگانه هنرش را بر اثرش نهاد. با این‌همه او از جمله هنرمندانی بود که نتوانست در برابر سانسور سکوت کند.

مرضیه وفامهر در متنی به یادبود او نوشت: ««ناصر تقوایی هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید، به رهایی رسید. پروازش را به خاطر بسپاریم. او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم. او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافزاییم. او عاشق جامه سپید بود، به یادش سپید بپوشیم. او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم. او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم. یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی و تماشای هنرها گرامی بداریم، نه غیر از این.»

ناصر تقوایی، متولد ۱۳۲۰ در بوشهر، بیش از آن که یک فیلم‌ساز باشد، راوی متعهد دردها و دغدغه‌های انسان ایرانی است. کارنامه‌ هنری او، از همان آغاز با مجموعه داستان «تابستان همان سال» و مستندهایی مثل «نانخورهای بی‌سوادی» و اثر ماندگار «باد جن»، نشان داد که او در پی ثبت واقعیت زندگی و دردهای مردمان این سرزمین است. دوربین او، چه در مستند و چه در فیلم داستانی، به دنبال کشف رازهایی است که در چهره‌های شکسته از آفتاب و باد و دریا نهفته است.

«ناخدا خورشید» تنها یک فیلم نیست؛ بلکه حماسه‌ای مدرن است. حماسه‌ای که قهرمانش نه یک پهلوان افسانه‌ای، که ناخدایی باشرافت، محزون و شکست‌خورده است. این فیلم، مانند بسیاری از آثار تقوایی، مرز بین اسطوره و واقعیت را محو می‌کند و تراژدی را در بستری از زندگی روزمره جاری می‌سازد.

آثار تقوایی هیچ‌گاه آثاری بریده از زمان و جغرافیایش نبوده است، چه در سالیان قبل از انقلاب در «آرامش در حضور دیگران» و «دایی جان ناپلئون» و چه در سال‌های بعد از بهمن 57 و در فیلم‌هایی چون «ای ایران» و «کاغذ بی‌خط». شاید از همین‌روست که او یکی از قربانیان سانسور در ادوار گوناگون بود. تقوایی در طول زندگی هنری خود بارها با سانسور و موانع تولید روبه‌رو شد و همین امر موجب شد بسیاری از پروژه‌هایش، از جمله «کوچک جنگلی»، «رومی و زنگی» و «چای تلخ»، ناتمام بمانند. او در واکنش به این شرایط گفته بود: «تا وقتی سانسور این‌گونه عمل می‌کند، کار نمی‌کنم. نه فیلمی می‌سازم و نه کتابی چاپ می‌کنم.»

هرچند تقوایی می‌توانست و باید اجازه می‌یافت آثار بیشتری را برای‌مان به میراث بگذارد، اما همین قصه‌ها و فیلم‌هایی که به قلم و دوربین او خلق شده، جاودانگی اوست. یاد و نامش گرامی./آسیانیوز