احمد رشیدینژاد
روزنامه آسیا- روز سهشنبه «پیتر سیارتو» وزیر امور خارجه مجارستان اعلام کرد که دولت این کشور مانع از پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا خواهد شد. او در بیانیهای که وزارت خارجه مجارستان منتشر کرد، در واکنش به گزارش تازه کمیسیون اروپا درباره «بسته گسترش اتحادیه» و طرح بروکسل برای آغاز مذاکرات عضویت کییف تا پیش از پایان سال جاری گفت: «ملت مجارستان بهروشنی اعلام کردهاند که خواهان عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا نیستند. از آنجا که گسترش اتحادیه نیازمند اجماع همه اعضاست و موضع دولت و مردم مجارستان در مخالفت با این روند آشکار است، اوکراین هرگز به عضویت اتحادیه اروپا درنخواهد آمد.
این موضعگیری نشان میدهد که چگونه منافع ژئواکونومیک یک کشور میتواند بر ملاحظات ژئواستراتژیک کل قاره سایه بیفکند. از این منظر، تصمیم بوداپست صرفاً یک اختلافنظر مقطعی نیست. بلکه بخشی از راهبردی حسابشده است که در آن منافع اقتصادی و انرژی فوری و ملموس، بر امنیت و انسجام بلندمدت اروپا اولویت یافته است. ریشه این انتخاب را باید در پیوند پیچیدهای از وابستگیهای انرژی و ضرورتهای اقتصادی داخلی جستوجو کرد؛ رویکردی که در نهایت، منافع ژئواستراتژیک اتحادیه اروپا را در یکی از حساسترین مقاطع پس از جنگ سرد با چالشی جدی روبهرو ساخته است. در قلب این استراتژی، وابستگی حیاتی مجارستان به انرژی روسیه قرار دارد؛ وابستگیای که تنها یک رابطه تجاری ساده نیست، بلکه الگویی ژئوپلیتیک است که بسیاری از کشورهای اروپایی را نیز در بر میگیرد.
پوتین طی سالها با اتکا به منابع عظیم هیدروکربنی، انرژی را به مهمترین ابزار سیاست خارجی روسیه بدل ساخت و از وابستگی فزاینده اروپا به گاز و نفت برای گسترش نفوذ خود بهره برد. در این راستا، تا پیش از جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه نزدیک به ۴۰ درصد گاز وارداتی اروپا را تأمین میکرد و خطوط لولهای همچون نورد استریم شریانهای حیاتی این وابستگی به شمار میرفتند. چنین وضعیتی اروپا را بیش از پیش به مسکو نزدیک میکرد و در مقابل، از میزان نفوذ ایالات متحده در قاره میکاست. اما بحران اوکراین، الحاق کریمه و در نهایت جنگ تمامعیار ۲۰۲۲ این معادله را برهم زد؛ تحریمهای گسترده غرب، تخریب خطوط لوله و تغییر مسیر واردات، صادرات گاز روسیه به اروپا را بهشدت کاهش داد، بهگونهای که این رقم از ۱۵۵ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۲۱ به حدود ۶۰ میلیارد متر مکعب در ۲۰۲۳ سقوط کرد.
با این وجود، مجارستان همچنان تقریباً تمامی نفت خام و بخش عمده گاز مصرفی خود را از روسیه تأمین میکند. تا پیش از جنگ اوکراین، حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از گاز مصرفی این کشور از روسیه وارد میشد. در سال ۲۰۲۳ نیز مجارستان نزدیک به ۴.۸ میلیارد متر مکعب گاز از روسیه دریافت کرد؛ رقمی که هرچند کمتر از ۸.۵ میلیارد متر مکعب پیشبینیشده در قراردادهای بلندمدت بود، اما همچنان سهم اصلی مصرف داخلی را تشکیل میداد. وابستگی به نفت روسیه حتی از گاز نیز پررنگتر است؛ بهگونهای که پیش از جنگ، حدود ۹۵ درصد از نفت مصرفی مجارستان از روسیه تأمین میشد و این وابستگی همچنان در سطحی بسیار بالا ادامه دارد.
اگرچه اتحادیه اروپا تحریمهایی علیه واردات نفت خام روسیه اعمال کرد، اما خط لوله «دروژبا» که نفت را به مجارستان، اسلواکی و جمهوری چک منتقل میکند، با معافیتی ویژه از این تحریمها مستثنی شد؛ معافیتی که نتیجه لابیگری گسترده «ویکتور اوربان» بود. به همین دلیل، مجارستان همچنان قادر است نفت خام روسیه را از طریق این خط لوله دریافت کند و در عمل نیز چنین میکند. این موضوع ریشه در ساختار انرژی کشور دارد؛ زیرساختهایی که طی دههها بر اساس منابع روسی طراحی شدهاند و تغییر آنها به منابع جایگزین، نیازمند هزینههای هنگفت و زمان طولانی است. بهویژه پالایشگاه بزرگ مول (MOL) که بخشی از سهام آن در اختیار دولت است، بهطور خاص برای کار با نفت خام اورال روسیه ساخته شده و تغییر منبع تأمین برای آن فرآیندی پرهزینه و زمانبر خواهد بود.
از نگاه بوداپست، تداوم این وابستگی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ ثبات اقتصادی کشور به شمار میرود؛ ضرورتی که دولت را به نقطهای رسانده است که حاضر است حتی هماهنگی سنتی خود با بروکسل را قربانی کند. بنابراین، هنگامی که «پیتر سیارتو» اعلام میکند «ملت مجارستان نمیخواهند اوکراین عضو اتحادیه اروپا شود»، در پس این سخن محاسبهای ساده اما حیاتی نهفته است: میزان دریافت نفت و گاز مجارستان از روسیه به حدی بالاست که میتوان آن را «وابستگی استراتژیک» نامید. در نتیجه، پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا به معنای تشدید تقابل دائمی با روسیه و تهدید جریان مطمئن و نسبتاً ارزان انرژی است که اقتصاد مجارستان بر آن استوار است. از این منظر، وتوی بوداپست بیش از هر چیز دفاع از یک منفعت ژئواکونومیک حیاتی است.
اما استراتژی انرژی مجارستان تنها به واردات محدود نمیشود، بلکه این کشور از موقعیت ژئواکونومیک خود بهعنوان یک مسیر ترانزیتی نیز بهره میبرد تا نفوذش را در اتحادیه اروپا افزایش دهد. در گذشته، خط لوله «برادرانه» یا «دروژبا» که از خاک اوکراین عبور میکرد، مجارستان را به یکی از گرههای اصلی انتقال گاز روسیه به بالکان بدل ساخته بود. با کاهش اعتماد مسکو به این مسیر، خط لوله «ترک استریم» از دریای سیاه به ترکیه و سپس بلغارستان و صربستان کشیده شد و در نهایت به مجارستان رسید. این مسیر تازه، جایگاه بوداپست را بهعنوان یک هاب انرژی منطقهای تقویت کرد و وابستگی آن به مسیر اوکراین را کاهش داد.
اکنون گاز ترک استریم از خاک مجارستان میتواند به اتریش، اسلواکی و اروپای مرکزی جریان یابد؛ موقعیتی که علاوه بر درآمدهای ترانزیتی، به این کشور قدرتی سیاسی بخشیده است. بوداپست با ایفای نقش «دروازهبان انرژی» نه تنها بر امنیت انرژی همسایگان خود اثر میگذارد، بلکه از این اهرم بهعنوان ابزار چانهزنی در بروکسل نیز استفاده میکند؛ بهگونهای که مخالفت با عضویت اوکراین میتواند به ابزاری برای کسب امتیازات مالی یا کاستن از فشارهای سیاسی بر مسائل داخلی مجارستان بدل شود. در اینجا، منافع ژئواکونومیک بهطور مستقیم در خدمت اهداف ژئوپلیتیک قرار گرفتهاند.
در همین چارچوب، روز جمعه دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در دیدار با نخستوزیر مجارستان، ویکتور اوربان، اعلام کرد که دو طرف درباره وضعیت اوکراین و موضوع تأمین انرژی گفتوگو خواهند کرد. او تأکید کرد که واشنگتن در حال بررسی معافیت مجارستان از تحریمهای نفتی روسیه است و افزود: «توقف خرید نفت روسیه برای بوداپست دشوار خواهد بود، زیرا تهیه منابع جایگزین از دیگر کشورها با موانع جدی روبهروست». اوربان نیز در پاسخ خاطرنشان کرد که قطع واردات نفت و گاز روسیه پیامدهای سنگینی برای مردم و اقتصاد مجارستان خواهد داشت. او با انتقاد از رویکرد سایر کشورهای اروپایی گفت: «به جز مجارستان، همه دولتهای اروپایی خواهان ادامه جنگ در اوکراین هستند. در حالی که آمریکا و مجارستان تنها کشورهاییاند که بر ضرورت صلح تأکید دارند. بسیاری در غرب تصور میکنند اوکراین قادر به پیروزی است، اما این برداشت نادرست است و واقعیتهای میدانی چیز دیگری را نشان میدهد.».
* جمع بندی
ترجیح منافع ژئواکونومیک بر ملاحظات ژئواستراتژیک پیامدهای عمیق و چندلایهای برای اروپا دارد. از یک سو، موضع مجارستان شکافی جدی در وحدت اتحادیه اروپا ایجاد کرده و تلاش کشورهایی چون آلمان و فرانسه برای شکلدهی به جبههای واحد در برابر روسیه را تضعیف میکند. این اقدام نه تنها روند الحاق اوکراین ـ که یکی از اهداف کلیدی اروپا برای کاهش نفوذ مسکو در شرق قاره است ـ را مسدود میسازد، بلکه سابقهای خطرناک به جا میگذارد مبنی بر اینکه یک عضو میتواند منافع ملی خود را بر اجماع راهبردی کل اتحادیه ترجیح دهد. از سوی دیگر، این سیاست عملاً به سود روسیه تمام میشود؛ چرا که کرملین همواره در پی شکافافکنی در انسجام ناتو و اتحادیه اروپا بوده است. مخالفت بوداپست با عضویت اوکراین دقیقاً در راستای این هدف عمل میکند و به مسکو نشان میدهد که میتواند بر اختلافات درونی غرب حساب باز کند؛ اختلافاتی که انسجام و مقاومت اروپا را در برابر فشارهای روسیه کمتر از آنچه در ظاهر به نظر میرسد، جلوه میدهد.
احمد رشیدینژاد، پژوهشگر ژئوپلیتیک
آسیانیوز
دیدگاه خود را بنویسید