احمد رشیدینژاد
روزنامه آسیا- روز سهشنبه، بیستم آبان ۱۴۰۴، عراق شاهد برگزاری مرحله دوم و سراسری ششمین انتخابات پارلمانی پس از سقوط رژیم بعثی صدام بود. این انتخابات، نقطه عطفی در مسیر سیاسی کشور به شمار میرود. بیش از بیست میلیون شهروند واجد شرایط در سراسر عراق فراخوانده شدهاند تا با حضور در هشت هزار مرکز رأیگیری و انداختن آرای خود در ۳۹ هزار صندوق، سرنوشت ۳۲۹ کرسی پارلمان را رقم بزنند. پیش از این، مرحله ویژه انتخابات در روز یکشنبه گذشته برگزار شده بود؛ مرحلهای که به نیروهای امنیتی، نظامی و آوارگان اختصاص داشت و مشارکت چشمگیر ۸۲ درصدی را به ثبت رساند. حالا اما نگاهها به نتایج انتخابات دوخته شده است؛ نتیجهای که میتواند مسیر آینده عراق را در یکی از حساسترین دورههای سیاسی آن تعیین کند.
این انتخابات در شرایطی برگزار میشود که بغداد بار دیگر به کانون تعامل و رقابت قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است. در چنین فضایی، هر رأی تنها یک برگه ساده نیست، بلکه قطعهای از پازلی پیچیده است که آینده روابط و ائتلافهای خاورمیانه را شکل خواهد داد. نتیجه این رأیگیری میتواند پاسخی به پرسشهای بنیادین درباره جایگاه عراق در منطقه باشد: آیا این کشور قادر خواهد بود با بهرهگیری از موقعیت ژئوپلیتیک ویژه خود، به بازیگری مستقل و متوازن میان همسایگان و قدرتهای جهانی تبدیل شود؟ یا اینکه همچنان در چارچوب رقابتهای تعریفشده دیگران حرکت خواهد کرد؟
در مرکز این میدان، چند بازیگر اصلی حضور دارند که نتایج انتخابات را با امید و نگرانی دنبال میکنند. برای جمهوری اسلامی ایران، عراق تنها یک همسایه نیست؛ بلکه عمق استراتژیک، کریدور حیاتی ارتباطی و حوزهای با پیوندهای تاریخی و فرهنگی به شمار میرود. حفظ جایگاه در بغداد برای تهران اهمیتی در سطح امنیت ملی دارد و شبکه گسترده گروههای مقاومت، بخشی از سرمایه ایران برای استمرار این نفوذ محسوب میشود. با این حال، شکلگیری دولتی در بغداد که گرایش به استقلال بیشتری داشته باشد، میتواند این معادله را تا حدی با چالش روبهرو کند. از همین رو، انتخابات پیشرو برای ایران نه صرفاً یک رویداد سیاسی در کشور همسایه، بلکه آزمونی مهم برای سنجش میزان تابآوری و استمرار محور مقاومت در قلب جهان عرب به شمار میآید.
در نقطه مقابل، عربستان سعودی و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس، این انتخابات را فرصتی تاریخی برای مهار نفوذ ایران و بازگرداندن عراق به «حیاط خلوت عربی» میبینند. ریاض در سالهای اخیر با سرمایهگذاری اقتصادی سنگین، بازگشایی مرزها و گسترش روابط دیپلماتیک، سعی در جلب بغداد به سمت خود داشته است. از نگاه سعودی، عراقِ نزدیکتر به جهان عرب میتواند موازنه قدرت منطقهای را به سود آنان تغییر دهد. در واقع، نتیجه انتخابات نشان خواهد داد که آیا دیپلماسی «چکهای سبز» ریاض توانسته بر روابط تاریخی و عمق نفوذ ایدئولوژیک تهران غلبه کند یا خیر؟
ایالات متحده آمریکا، به عنوان بازیگری فرامنطقهای اما با حضور مستقیم نظامی و دیپلماتیک، در موقعیتی دشوار قرار دارد. از یک سو، واشنگتن رسماً از برگزاری انتخابات دموکراتیک و حاکمیت عراق حمایت میکند. از سوی دیگر، کاهش قابل توجه نفوذش در سالهای اخیر، مانع از آن شده که بتواند به تنهایی بازیگردان میدان باشد. استراتژی اصلی آمریکا، تقویت جریانهای میانهرو و ملیگرا در عراق است که همزمان بتوانند هم نفوذ ایران را مهار کنند و هم مانع از رشد دوباره گروههای تروریستی مانند داعش شوند. دولتی ضعیف و پرتنش در بغداد، واشنگتن را ناگزیر خواهد کرد بار دیگر امنیت را در صدر اولویتهای خود در منطقه قرار دهد. بنابراین، آمریکا امیدوار است که نتیجه انتخابات به تشکیل دولتی بینجامد که بتواند بدون نیاز به پشتیبانی بیقید و شرط تهران، بر کشور حکومت کند.
اما تأثیر این رایگیری فراتر از این سهگانه سنتی است و بازیگران دیگری را نیز عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد. برای ترکیه، این انتخابات به طور مستقیم با امنیت ملی آنکارا گره خورده است. مسئله اصلی برای ترکیه، آینده کردها و عملیاتهای نظامی ترکیه در شمال عراق است. آنکارا با دقت نظاره میکند که موضع بغداد آینده در قبال حضور نظامی ترکیه در مناطق سینجاری و قندیل چیست. یک دولت قویتر مرکزی در بغداد که بر اساس قانون اساسی خواهان کنترل کامل بر تمام خاکش باشد، میتواند به معنای افزایش فشار بر شبهنظامیان کرد (PKK) از دو جبهه باشد. اما در مقابل، همین دولت میتواند حضورش را به چالشی برای حاکمیت عراق تبدیل کند و به رویارویی دیپلماتیک دامن بزند. از سوی دیگر، منافع اقتصادی عظیم ترکیه در عراق، از پروژههای زیربنایی تا تجارت مرزی، همگی در گرو ثبات و جهتگیری دولت آینده بغداد است. آنکارا ترجیح میدهد با دولتی کار کند که نسبت به نگرانیهای امنیتی آن حساس باشد و همزمان، فضای لازم برای ادامه سرمایهگذاریهایش را فراهم کند.
برای اسرائیل، نتایج انتخابات اهمیتی حیاتی دارد و از منظر تهدیدهای ناشی از نفوذ ایران در منطقه ارزیابی میشود. تلآویو هرگونه تقویت گروههای وابسته به ایران در عراق را به معنای گسترش بیشتر "حلقه مقاومت" در مرزهای شرقی خود میداند. تبدیل شدن عراق به پایگاه ثانویه برای برنامهریزی، لجستیک و حتی حملات موشکی احتمالی علیه منافع اسرائیل، کابوسی برای استراتژیستهای این کشور است. بنابراین، یک دولت میانهرو، غیرفرقهای و متمرکز در بغداد که بتواند گروههای مسلح شبه نظامی را مهار کند، بهترین سناریو برای امنیت ملی اسرائیل محسوب میشود. چنین دولتی میتواند فاصله عراق از محور ایران را افزایش دهد و به طور غیرمستقیم، موقعیت ایران را در سوریه و لبنان نیز تضعیف نماید.
در پایان باید گفت، عراق امروز در نقطهای ایستاده است که همه نیروهای متقاطع منطقهای و فرامنطقهای بر آن تمرکز یافتهاند. این انتخابات آزمونی سرنوشتساز است؛ آزمونی که نشان خواهد داد آیا رهبران این کشور توان و اراده لازم را دارند تا «نفرین جغرافیا» ـ قرار گرفتن در قلب طوفان خاورمیانه ـ را به «فرصتی برای دیپلماسی» هوشمندانه بدل کنند یا خیر! پرسش اصلی این است که آیا آنان خواهند توانست از موقعیت منحصر به فرد عراق برای متوازنسازی قدرتهای خارجی و پیشبرد منافع ملی بهره گیرند، یا بار دیگر کشتی دولت را به امواج رقابتهای بیرونی خواهند سپرد؟
این انتخابات فراتر از انتخاب نمایندگان و تشکیل دولت است؛ چرا که نقشه تازهای از قدرت در خاورمیانه فردا ترسیم خواهد شد. نقشهای که تعیین میکند کدام جریان فکری بر این منطقه بحرانخیز غلبه خواهد یافت، توازن قوا به سود کدام بلوک تغییر خواهد کرد و صلح و ثبات در نهایت در کدام سوی خواهد نشست.
احمد رشیدینژاد، پژوهشگر ژئوپلیتیک
روزنامه آسیا
دیدگاه خود را بنویسید