روزنامه آسیا-کمبود آب و کاهش بارندگی‌ها، تهران را با چالشی جدی روبه‌رو کرده است. در همین راستا، چندی پیش، سخنگوی صنعت آب از طرح انتقال آب از طالقان و لار خبر داد. با این‌همه، سؤال اساسی این است که آیا این طرح می‌تواند راهگشای بحران آب در تهران باشد؟ و چه پیامدهای منفی ممکن است برای مناطق مبدا به همراه داشته باشد؟ 

برای بررسی این موضوع، با دکتر مراد کاویانی، استاد دانشگاه خوارزمی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

جناب آقای دکتر کاویانی، نظرتان درباره طرح انتقال آب از طالقان و لار چیست؟ آیا می‌تواند راه‌حلی برای بحران آب در تهران باشد و چه پیامدهای منفی ممکن است برای منطقه مبدا به همراه داشته باشد؟

قبل از ورود به این موضوع، می‌خواهم به نکته مهمی درباره انتقال بین حوزه‌ای آب در ایران اشاره کنم. متأسفانه، این ذهنیت وجود دارد که می‌توان آب را از حوزه‌های آبریز پر آب به مناطق کم آب منتقل کرد. اما واقعیت این است که موقعیت جغرافیایی ایران بر روی نوار بیابانی زمین، به گونه‌ای است که ما به ذات کشوری کم بارش و درگیر اقلیم خشک و نیمه خشک هستیم. تقریبا 85 درصد کشورهای جهان با این مشکل مواجه هستند. ما از گذشته‌های دور تا امروز درگیر خشکسالی بوده‌ایم و بحث آب و امنیت آب، همواره دغدغه کارگزاران و مردم این کشور بوده است.

وقتی درباره تهران صحبت می‌کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که بخش عمده‌ای از آن در حوزه آبریز مرکزی قرار گرفته است. تهران، علی‌رغم داشتن اقلیم‌های متفاوت در شمال و جنوب، استانی کم بارش است. بارش‌ها در سال آبی جاری (از مهر تا مهر) 40 درصد نسبت به دوره قبل کاهش یافته است. بخش عمده‌ای از منابع آب تهران از طریق سدهای پنجگانه و آب‌های زیرزمینی تأمین می‌شود. در طی چند دهه گذشته، بخش عمده‌ای از منابع آب‌های زیرزمینی تهران که نقش اساسی در رفع نیازمندی‌های آبی تهران دارد، کاهش یافته است و دیگر نمی‌توان به آن‌ها امید چندانی داشت.

علاوه بر این، حجم آب پشت سدهای تهران به شدت کاهش یافته است. شهر تهران سالانه به بیش از یک میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد، در حالی که در حال حاضر، حجم آب پشت سدهای تهران بیشتر از 50 میلیون متر مکعب نیست. این وضعیت، آینده خوبی را برای کلان شهر تهران رقم نمی‌زند. اساسا شهر تهران ظرفیت بی‌نهایتی ندارد و بارگذاری محیطی زیادی در آن اتفاق افتاده است. به همین خاطر، کارگزاران حوزه آب ناگزیر شده‌اند برای تأمین نیازهای آبی تهران، از حوزه‌های آبریز مجاور آب منتقل کنند. این کار، به‌طور موقت می‌تواند در تابستان پیش رو نیازهای آبی تهران را تأمین کند، اما آیا می‌توانیم دائما آب را از جاهای دیگر برداریم و به تهران بیاوریم؟

باید به این نکته توجه داشته باشیم که هرگونه انتقال آبی، هم در مبدا و هم در مقصد، تبعات اجتماعی، زیست محیطی و حتی امنیتی به همراه دارد. تجربه نشان داده در هر جایی که این اتفاق افتاده، تبعات منفی به جا گذاشته است. در حال حاضر، با توجه به کاهش شدید حجم آب پشت سدها و چالش‌های منابع آب‌های زیرزمینی در تهران، طرح‌هایی برای انتقال آب از طالقان به تهران در نظر گرفته شده است. هرچند قرار است بخشی از آن به سمت البرز کشیده شود، اما این طرح شاید در تابستان بتواند تا حدودی نیازهای آبی تهران را رفع کند. اما ما به امنیت پایدار آب برای تهران نیاز داریم. واقعیت این است که ظرفیت بار محیطی که بر تهران سوار شده است، نمی‌تواند در بلندمدت نیازهای آبی شهر تهران را تأمین کند. در نتیجه، آینده امنیت آبی تهران به شدت نگران‌کننده است.

 با این تفاسیر، آیا طرح انتقال آب از طالقان و لار می‌تواند یک راه حل کوتاه‌مدت و موقت باشد؟

اساسا چون ما کشور کم آبی هستیم، این طرح‌ها در هر جای کشور پیاده شده، به واسطه تبعاتی که داشته، نمی‌تواند به صورت بلند مدت به آن نگاه کرد. به این معنا که هر جا آب از مبدا به مقصد بخواهد برود، در مقصد که آب می‌رود، طبیعتا توسعه اتفاق می‌افتد، در این نوع توسعه جمعیت‌پذیری بیشتری اتفاق می‌افتد، جمعیت‌پذیری بیشتر به معنی نیازهای آبی بیشتر خواهد بود. و این را اگر آن منطقه نداشته باشه، ناچار از پیرامون وارد می‌کند. پیرامون هم ظرفیت‌های بی‌نهایت و بی‌کران ندارد و محدود است و این هم نمی‌تواند نیازهای آبی پایدار و فزاینده مقصد رو تأمین کند و درعین حال تبعات بسیار جدی در مبدا به وجود می‌آورد. این موضوع نمی‌تواند راهکار بلندمدتی برای کلان شهری مثل تهران یا کلان شهرهای دیگری باشد.

به عنوان مثال، حتما شنیده‌اید که در تابستان در نیمه اول امسال، اتفاقات ناخوشایندی در استان اصفهان اتفاق افتاد. آنجا هم همین وضعیت را داشت. در استان اصفهان بارگذاری محیطی بسیار سنگینی اتفاق افتاده است. یک هفتم صنایع ایران در استان اصفهان هستند، و استان اصفهان و خود شهر اصفهان این ظرفیت بارگذاری را نداشته، اما به واسطه مناسباتی که وجود دارد، حجم عظیمی از سرمایه‌گذاری‌ها و برپا کردن‌های صنعتی در آنجا پدید آمده که عملا معارض با جغرافیای استان اصفهان و خود شهر اصفهان بوده است. در نتیجه، هزینه‌های بسیار سنگینی را متوجه توسعه پایدار شهر اصفهان کرده است و تبعاتش در فرونشست زمین اتفاق افتاده است. کما اینکه ما در خود تهران این وضعیت را داریم. در تهران بحث فرونشست بسیار جدیست و من آماری دیدم برام جالب بود که در تهران سالانه زمین نزدیک ۲۵ میلی‌متر داره نشست می‌کنه. هرچند در جاهای مختلفش متفاوته، اما سرگذشت تهران و سرنوشت تهران با توجه به وضعیت موجود فرونشست‌هایی خواهد بود که امنیت این شهر رو تهدید می‌کنند.

بنابراین، چه راهکاری می‌توانیم به‌عنوان راه‌حل جایگزین در نظر بگیریم؟

تهران را نمی‌توان جزیره‌ای نگاه کرد. تهران هم بخشی از ایران است. اساسا آن چیزی که باید اتفاق بیفته، رویکرد ملی کارگزاران سطح کلان به مقوله توسعه است. بنابراین، وقتی راجع به توسعه داریم صحبت می‌کنیم، اولا باید عنایت داشته باشیم اگر هرگونه توسعه که بخواهد اتفاق بیفته، در تعارض با جغرافیای و ویژگی‌های ژئوپلیتیک کشور باشه، راه به جایی نخواهد برد. کما اینکه الان بخش عمده‌ای از 609 دشت کشور، بیش از ۴۰۰ دشت ممنوعه اعلام شدند و من مطمئنم همه این دشت‌ها درگیر افت منابع آب هستند و این وضعیت در آینده تشدید خواهد شد. من مطمئنم 200 دشت دیگر باقیمانده نیز همین سرنوشت را خواهند داشت. 

برای مدیریت بحران آب در ایران، تغییر نگاه به توسعه ضروری است. باید ظرفیت‌های آبی محدود ایران و ناتوانی کلان‌شهرها در پذیرش بارگذاری محیطی ناشی از مصرف آب را بپذیریم. این تغییر نگاه شامل دو بخش است:  اول، اقدامات اجرایی برای انتقال بخشی از جمعیت به سواحل جنوب کشور، که نیازمند زیرساخت‌هایی مانند شیرین‌سازی آب خواهد بود.  دوم، توسعه اقتصادی دریاگرا و سیاست خارجی تعامل‌گرا برای تأمین منابع و فناوری‌های مورد نیاز شیرین‌سازی و مدیریت آب.

بخش دیگری از این حوزه به بخش کشاورزی کشور مربوط می‌شود. بر اساس برنامه هفتم توسعه، قرار است ۸۵ درصد امنیت غذایی کشور از داخل تأمین شود، اما آیا کشور ظرفیت آبی لازم برای حمایت از این هدف را دارد؟  به صراحت می‌گویم که خیر.  بنابراین، به جای گسترش کشاورزی، باید بر افزایش بهره‌وری تمرکز کنیم. آمارها نشان می‌دهد که دست‌کم ۲۵ تا ۳۰ درصد از تولیدات کشاورزی ایران از مزرعه تا سفره به ضایعات تبدیل می‌شود. 

این میزان ضایعات، بخش عمده‌ای از منابع آبی، هزینه‌ها، بودجه و برنامه‌ریزی‌های این حوزه را به خود اختصاص می‌دهد. پس اگر قرار است کشاورزی توسعه یابد، باید به جای گسترش، بر افزایش بهره‌وری تمرکز کنیم.  این امر به کاهش چشمگیر ضایعات منجر شده و به این ترتیب، از هدر رفت حجم عظیمی از آب جلوگیری می‌کند.  در این راستا، دو اقدام اساسی شامل جابه‌جایی جمعیت و بازنگری در مدیریت حوزه کشاورزی (که نزدیک به ۸۵ تا ۹۰ درصد منابع آب کشور را در بر می‌گیرد) ضروری است.

از حضور شما در آسیانیوز ایران سپاسگزارم.

آسیانیوز