آسیانیوز-در روزهای گذشته انتشار عکسی از مدیرعامل کارخانه صنایع چوب و کاغذ مازندران و خبری که در توضیح آن نوشته شده بود، کارشناسان و فعالان محیط زیست را نگران کرد؛ عکسی که امید نیکنژاد، در کنار صادق لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرد و از «رفع موانع حمل درختان شکسته و افتاده از جنگل» خبر داد. مدیرعامل صنایع چوب و کاغذ این موضوع را تلاش برای وصول «طلب ۳۰۲ هزار متر مکعبی این شرکت از سازمان جنگل‌ها» عنوان کرد.

این نگرانی با انتشار یک نامه تشدید شد؛ «تجویز برداشت درختانِ ریشه‌کن، و شکسته و افتاده» از جنگل‌های هیرکانی شمال ایران که به امضای حسن وحید، سرپرست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور رسیده و خطاب به نقی شعبانیان معاون امور جنگلِ منابع طبیعی و مصطفی جلیلی معاون برنامه‌ریزیِ این سازمان صادر شده است.


این موضوع باعث شد، کارشناسان و فعالان محیط زیست با انتشار یک نامه به رئیس جمهور، از آنچه که «حرکت کاملا غیرقانونی و گزینشی از تبصره ۱ ماده ۳۶ قانون برنامه هفتم توسعه» در خصوص برداشت از جنگل‌های هیرکانی یاد شده، ابراز نگرانی کنند. 

«دغدغه‌مندان محیط زیست» در این نامه که در وبسایت کارزار منتشر شده است نوشته‌اند: «ما امضاکنندگان این کارزار با هر گونه طرح و مصوبه و مجوزی که باعث بازگشت مافیای چوب و ورود مجدد به هیرکانی به بهانه برداشت درختان شکسته و افتاده شود مخالفیم و آن را خلاف «ماده ۳۶ قانون برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه اقتصادی» می‌دانیم.» تا زمان ضبط این گزارش، بیش از ۴۳ هزار نفر نامه‌‌ای که با عنوان «نه به فرمان قتل جنگل‌های هیرکانی» منتشر شده است را امضا کرده‌اند.

اما «ماده ۳۶ قانون برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه اقتصادی» چیست و چرا تصویب شده است؟ 

وجود «بیش از ۸ هزار کیلومتر جاده‌ی جنگلی» تا سال ۹۶ که به هیچ آبادی‌ای ختم نمی‌شد و صرفا برای «بهره‌برداری از جنگل» کشیده شده بود باعث شد، جنگل‌های هیرکانی که به عنوان میراثِ عصر یخبندان از آنها یاد می‌شود، جولانگاه انوع و اقسام ماشین‌های قطع و حمل درختان چند صد ساله باشد. بر اساس آمار سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ روزانه حدود ۶۰۰ هکتار از جنگل‌ها و مراتع ایران از دست رفته‌اند که از این میزان حدود ۲۷۷ هکتار فقط جنگل بوده است، یعنی نابودی یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار جنگل‌ در طی ۱۵ سال. در چنین شرایطی قاطبه‌ی کارشناسان منابع طبیعی و جنگل‌ها سرسختانه معتقد بودند که قطع بی‌رویه درختان، توان زادآوری را از جنگل‌ها‌‌ی هیرکانی گرفته و طرحی که به عنوان طرح تنفس جنگل نام گرفت، باید هر چه سریعتر تصویب و اجرا شود.  

طرح تنفس جنگل در نهایت در دی‌ماه سال ۱۳۹۵ تصویب شد و در ماده ۳۶ قانون برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه نیز ادامه یافت. بر اساس این طرح، هرگونه بهره‌برداری چوبی از جنگل و برداشت درختان جنگلی ممنوع است. 

این ماده اما یک تبصره هم دارد: «برداشت درختان ریشه‌کن، شکسته و افتاده تجمعی ناشی از بروز عوامل طبیعی (طوفان، سیل، برف سنگین، لغزش و رانش وسیع) و آفت‌زده غیرقابل احیای جنگل‌ها و همچنین درختان خطرساز در حاشیه جاده‌های جنگلی و پارک‌های جنگلی صرفاً توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با ‌تایید رئیس سازمان مزبور انجام می‌گیرد.» تبصره‌ای که محل بحث و نقطه‌ی عطفِ اعتراضِ کارشناسان جنگل‌ها به نامه‌ی سرپرست سازمان منابع طبیعی است: کارشناسان معتقدند «درختان شکسته‌افتاده، خشکِ سرپا و خطرساز» که مهر تایید برداشت آن از سوی منابع طبیعی خورده شده، نه آفت‌زده‌اند و نه غیر‌قابل احیا، و نه حتی افتادنِ آنها الزاما «از بروز عوامل طبیعی مانند طوفان، سیل، برف سنگین، لغزش و رانش وسیع» ناشی شده است. این کارشناسان،‌ اجازه‌ی بهره‌برداری از جنگل را حتی اگر با استناد به تبصره ۱ ماده ۳۶ صادر شده باشد، بازگشت دوباره‌ی کابوس به هیرکانی می‌دانند؛ جنگلی با قدمت ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال که یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان به‌شمار می‌آید، در ۱۴ تیر ۱۳۹۸ در فهرست میراث جهانی قرار گرفته و از آن به عنوان موزه طبیعی یاد می‌شود.

در خصوص تبعات صدور این مجوز، گفت‌و‌گویی داشتیم با داریوش احمدی‌پور، فعال محیط زیست در سوادکوه و مدیر انجمن  آوای سبز هیرکانی.

داریوش احمدی‌پور، فعال حوزه محیط زیست، با تشریح طرح جمع‌آوری درختان شکسته و افتاده در مناطق جنگلی، به آسیا گفت: «درختان شکسته و افتاده به واسطه عوامل طبیعی مانند باد به زمین می‌افتند، اما این به معنای پایان زندگی آنها نیست. این درختان به اکوسیستم جنگل جان تازه‌ای می‌بخشند. درختان افتاده به خانه‌ای برای سایر موجودات جنگلی مثل حشرات تبدیل شده و سپس حیوانات دیگری چون خرس‌ها از این حشرات تغذیه می‌کنند، که این خود چرخه‌ی حیاتی جنگل را تشکیل می‌دهد. جمع‌آوری این درختان افتاده سلامتی جنگل را به خطر می‌اندازد، چرا که به تدریج توسط حشرات به موادی تبدیل می‌شوند که حاوی عناصر عالی و معدنی بسیار مفیدی برای حاصلخیزی خاک هستند. این مواد به همراه برگ‌ها، بستری مناسب برای رشد نهال‌های تازه در جنگل‌های هیرکانی فراهم می‌کنند. اگر این درختان از کف جنگل جمع‌آوری شوند، جایگزینی برای آن‌ها نخواهیم داشت که این مسئله می‌تواند به نابودی تدریجی جنگل‌ها بینجامد.»

احمدی‌پور به فواید دیگر درختان شکسته‌ی کف جنگل نیز اشاره داشت و گفت: «علاوه بر این، این درختان به عنوان سیل‌بند نیز عمل کرده و از شکل‌گیری سیل جلوگیری می‌کنند. در زمان بارندگی شدید، این درختان مانع جاری شدن سیلاب می‌شوند و آب باران را به لایه‌های زیرین خاک نفوذ می‌دهند، بدین‌ترتیب از خسارت به روستاها و شهرها جلوگیری می‌شود و آبی که به لایه‌های زیرین راه یافته، به تدریج به شکل چشمه‌ها به بیرون می‌آید که مورد استفاده مردم و کشاورزان قرار می‌گیرد.»

داریوش احمدی‌پور در ادامه به خطرات جمع‌آوری این درختان اشاره کرد و افزود: «برای جمع‌آوری این درختان از سیم‌بکسل‌های سنگین و جرثقیل‌ استفاده می‌کنند. به این صورت که سیم‌ها در عمق جنگل به دور درختان بسته شده و برای حمل به کارخانه، تا لب جاده‌ کشیده می‌شوند. این شیوه‌ی حمل، علاوه بر این‌که باعث از بین رفتن پوشش گیاهی کف جنگل‌ها می‌شود، به تنه‌ی درختان ایستاده نیز آسیب جدی می‌رساند. بسیاری از درختان جنگل به علت زخم‌های ناشی از این سیم‌ها نیمه‌خشک شده‌اند.» 

وی در ادامه عنوان کرد: «جاده‌های جنگلی نیز از دیگر خطرات این طرح به شمار می‌رود. در دهه‌های 60 و 70، حدود هزار کیلومتر جاده جنگلی در جنگل‌های هیرکانی ساخته شد که غالباً تنها برای بهره‌برداری از منابع جنگل مورد استفاده قرار می‌گرفت. با اجرای «طرح تنفس جنگل‌ها»، این جاده‌ها بسته شدند و جنگل تا حدودی احیا گردید. بازگشایی مجدد این جاده‌ها خطرات جدی برای محیط‌زیست دارد، چرا که این جاده‌ها دسترسی به بکرترین مناطق و گونه‌های گیاهی در معرض انقراض را فراهم می‌کنند.»

او در ادامه به برخی از تخلفات پیمانکاران در بهره‌برداری از جنگل‌های هیرکانی اشاره کرد و تأکید کرد: «برخی درختان مانند «سرخ‌دار» و «مَلِچ» که ممنوع‌القطع هستند، در معرض خطر قطع نابجا قرار دارند. نظارت ناکافی بر عملیات پیمانکاران و آسیب به درختان سالم به بهانه افتادن درخت به علت باد، گواه بر این مسئله است. از دیگر تبعات بازگشایی جاده‌های جنگلی افزایش خطر شکار گونه‌های در معرض انقراض است.»

احمدی‌پور همچنین به مسئله آتش‌سوزی در جنگل‌های هیرکانی پرداخت و گفت: «اعتقاد به این‌که بازگشایی جاده‌ها می‌تواند روند اطفای حریق را تسهیل کند، اشتباه است. عامل اصلی آتش‌سوزی در این جنگل‌ها انسانی است و بازگشایی جاده‌ها این خطر را افزایش می‌دهد. استفاده از ته‌سیگار و آتش‌افروزی‌های کوچک به‌راحتی منجر به آتش‌سوزی می‌شود و کنترل آن تنها با هلیکوپتر امکان‌پذیر است که نیازی به جاده ندارد.»

این فعال محیط زیست درباره پتانسیل‌های اقتصادی جنگل‌ها گفت: «متأسفانه ادعا می‌شود که طرح‌های مرتبط با جنگل می‌توانند برای بومیان اشتغال‌زایی کند؛ اما در مقابل این ادعا باید بگوییم که جنگل اساساً ارتباط مستقیمی با سلامت جامعه دارد. جنگل به‌طور طبیعی آب و اکسیژن تولید می‌کند، و طبیعت بکر آن می‌تواند گردشگران را جذب کرده و درآمد زیادی به منطقه وارد کند. آب و هوای خوب این مناطق تحت تأثیر جنگل‌هاست و این جنگل‌ها مانع آلودگی هوا در مازندران می‌شوند. همچنین، جنگل‌ها نقش مهمی در جلوگیری از سیل دارند.»

وی ادامه داد: «بنابراین، جنگل این پتانسیل‌های محیطی و اقتصادی را داراست و نباید به آن صرفاً از دیدگاه اقتصاد چوب نگاه کرد. برای صنعت چوب، درخت صنوبر بسیار مناسب است؛ این درخت به‌سرعت رشد می‌کند و زمین‌های بایر زیادی وجود دارند که می‌توان آن‌ها را به کاشت صنوبر اختصاص داد و از چوب آن بهره‌برداری کرد. همچنین برای صنعت کاغذ، امروزه تنها از چوب استفاده نمی‌شود، بلکه کاغذ می‌تواند از کاه نیز تولید شود. همچنین، سرشاخه‌های درختان میوه که هر ساله هرس می‌شوند، می‌توانند برای تولید کاغذ مورد استفاده قرار گیرند. تولید کاغذ نیاز به الوار ندارد و در ایران باغ‌های زیادی وجود دارد که از طریق هرس می‌توان کاغذ تولید کرد.»

در پایان، احمدی‌پور به رسانه‌ها فراخوان داد تا با اطلاع‌رسانی، مانع اجرای این طرح شوند و اظهار داشت: «برخی اعتقاد دارند که با قطع درختان هیرکانی می‌توان نهال‌کاری کرده و جنگل را احیا نمود، اما این باور نادرست است. خودکفایی جنگل در احیا، نیازی به مداخله انسانی ندارد و نهال‌های جدید ممکن است توسط دام‌ها از بین بروند.»