روزنامه آسیا-از خبر درگذشت دوست دیرین نازنین، دکتر عباس کیمنش (متخلص به مشکان گیلانی)، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران، بسیار متأثر و متألم شدم. نزدیک شصت سال او را می شناختم. آشنایی و بعد دوستی ما از انجمن ادبی ایران به ریاست استاد محمدعلی ناصح شروع شد. خود دکتر کیمنش در زندگینامه خودنوشتی که در کتاب «سخنوران نامی معاصر ایران» تألیف سیدمحمدباقر برقعی از او چاپ شده است، از تعدادی از اعضای انجمن ایران یاد کرده است، از جمله دکتر خلیل خطیب رهبر، دکتر سیدحسن سادات ناصری، مشفق کاشانی، ادیب برومند، عبدالرفیع حقیقت، مولوی متخلص به تنها، کنیپور متخلص به مستی و حقیر سیدحسن امین و شادروان حسین آهی که جوانترین ما بود.
کیمنش در آن ایام ارتشی بود، ولی با جدیت و پشتکار قابل تحسین، هم به شیوه قدیمی استاد شاگردی و هم در دانشگاه ادامه تحصیل داد و بالاخره دکتری ادبیات گرفت. از شغل قبلی استعفا داد و در دانشگاه استخدام شد. مراتب دانشگاهی را از استادیاری تا استادتمامی در دانشگاه تهرانطی کرد، چند نوبت برای تدریس زبان فارسی به کشورهای آسیایی مأموریت یافت. پس از فوت همسرش به بندر انزلی رفت و به سادگی دور از غوغای شهرهای بزرگ آنجا میزیست. سرانجام، پس از عمری تلاش در راه پاسداشت زبان و ادبیات فارسی در ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ در انزلی دار فانی را بدرود گفت.
نام اول و نام خانوادگی دکتر عباس کیمنش با استاد مشفق کاشانی در شناسنامه یکی بود. وی به همین مناسبت شعری ساخته بود که من در مجله حافظ چاپ کردم و شاعری دیگر به آن جواب داد.
دکتر کی منش دفتر شعر مفصلی با عنوان «تصویر خیال» داشت که انتشارات صفیعلیشاه چاپ کرده بود. در آنجا مدایح بیصله و اخوانیاتی گرم برای تعدادی از استادان شعر و ادب سروده است، از جمله برای استادانش دکترها شادروانان: احمد مهدوی دامغانی، خلیل خطیب رهبر، سیدحسن سادات ناصری و نیز بنده نویسنده که به سال از او کوچکتر بودم. من چند بیتی از این اشعار او را در اولین صفحه جلد یکم شاهنامه امین نقل کردهام:
ای امین فکرت و امین آثار
خالق شاهنامه سرشار
زاده بیقرین زهرایی
مایه افتخار دنیایی
تحقیقات او گسترده و شامل بیش از پانزده کتاب و بیش از یکصد مقاله بود. خاک بر او خوش باد./آسیانیوز
دیدگاه خود را بنویسید