پروفسور سیدحسن امین

روزنامه آسیا-استاد حسین صفی‌آبادی چهره سرشناس و دوست‌داشتنی هنری و فرهنگی سبزوار و پدر تئاتر این شهر هم در ۹۷ سالگی در زادگاهش از دنیا رفت.‌ او، هم در عرصه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش پیشکسوت بود که با مدرک ششم ابتدایی معلم شده بود و هم شناخته‌شده‌ترین بازیگر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در سبزوار به شمار می‌آمد.

سبزوار شهری است که در هنرهای نمایشی پیشینه دیرینه‌ای دارد. این شهر قرن‌ها از گذشته‌های دور شاهد اجرای نمایش کشتی رستم و سهراب و کشته شدن پسر به دست پدر در کنار قبر نمادین سهراب بوده است که همه ساله در یک روز معین به تقویم خورشیدی اجرا می‌شده است. پدرم سیدعلینقی امین در تاریخ سبزوار که پژوهشی عالمانه، جامع و دقیق است، از قبر سهراب در سبزوار هم یاد کرده است. این کشتی‌گیری توأم با شاهنامه‌خوانی به گونه‌ای نمایشی تا عصر صفویان در سبزوار ادامه داشته است و امروز مجسمه سهراب در وسط شهرداری یادگار آن باقی است.

پس از صفویه هم هنر تعزیه و پرده‌خوانی در این شهر پررونق بوده است. در عصر خودمان هم  سبزوار خاستگاه چهره‌های درخشانی در هنر تئاتر بوده است، با چهره‌هایی همچون سعید سلطانپور، محمود دولت‌آبادی، دکتر محمدعلی لطفی‌مقدم، هدایت عامل هاشمی، علی عامل هاشمی، هادی عامل هاشمی، مهشید ناصری و دیگران. شاید باورش آسان نباشد، اماخود من هم در دوران سربازی با درجه ستوان دومی در پادگان عجب شیر به فرماندهی سرتیپ عبدی در  تئاتری به کارگردانی کیهان رهگذار، نقش دادستان را بازی کردم. کیهان رهگذار، فارغ‌التحصیل تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و البته من دانش‌آموخته دانشکده حقوق همان دانشگاه بودم. هر دو در ۱۳۴۵ وارد و در ۱۳۴۹ درسمان تمام شده بود و با هم به خدمت نظام آمده بودیم. 

خبر اجرای این نمایش و بازیگری من همان وقت یعنی سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی عباس پهلوان با عکس من در روی صحنه منتشر شد. کیهان رهگذار که پدرش ذبیح‌الله رهگذار متخلص به صافی هم شاعر و بازیگر بود، بعدها در همین زمینه به کار خود ادامه داد، و بعد از انقلاب به دانمارک رفت و همانجا در ۱۳۷۲ از دنیا درگذشت، اما برای من این تجربه اول و آخر بازیگری بود، هرچند همچنان تئاتر و نمایشنامه‌نویسی را دوست دارم.

باری، استاد تازه درگذشته حسین صفی‌آبادی،متولد  ۱۳۰۷ و بیست سال از من بزرگتر بود ، کمدین، طنزگو، حاضرجواب و خوش‌مشرب. اما از کار تئاتر کسب درآمد نمی‌کرد و برای دل خودش بازی می‌کرد، مثل شاعری که صله نمی‌گیرد و شعر می‌نویسد. برادری هم داشت که نقاشی می‌کرد و من یک سفر با او و استاد حسین ترابی به نمایندگی دانش‌آموزان شهرمان برای مسابقات استانی با هم به مشهد رفتیم. صفی‌آبادی نخستین بار در ۱۵ سالگی در سال ۱۳۲۱ در پی مشاهده بازیگران غیربومی و سیار به تئاتر علاقه‌مند شد و نمایشنامه «دشت خون» را در زادگاهش با کمترین امکانات و منحصرا با بهره‌گیری از ظرفیت هنرمندان و امکانات موجود در سبزوار، به روی صحنه برد. محلی برای اجرا نبود و ناچار نمایش در خانه یکی از آشنایان برگزار شد. 

گفتنی است که در آن سال‌ها آن هم پس از سقوط رضاشاه و برنامه کشف حجاب اجباری خشونت‌آمیز دولتی، زنان حق حضور در تئاتر نداشتند. لذا نقش زنان هم به پسران و مردان واگذار می‌شد. اجرای تئاتر دشت خون مصادف با حضور سربازان و افسران اشغالگر روسیه در سبزوار و دیگر شهرهای خراسان بود. صفی‌آبادی بعد از اجرای دشت خون، هنر تئاتر را  با ۲۲ نمایشنامه دیگر از جمله «اعدام در ده»،  «پنجه عدالت»، «موسی و فرعون»، «ابومسلم خراسانی»، «اتاق شماره 13»، «فخرالحاجیه هوو نمی‌خواد»، «بیژن و منیژه» و «رستاخیز» ادامه داد. آخرین  اثرش نمایشنامه «طبیب اجباری» بود که در سال ۱۳۷۲ اجرا کرد. 

استاد صفی‌آبادی بیش از ۵۰ سال سابقه‌ درخشان در دنیای تئاتر داشت. همکاران بازیگر او، دکتر محمد علی لطفی‌مقدم (پدر تئاتر خراسان), فخرالدین حجازی (بعدها نماینده اول تهران در اولین انتخابات مجلس شورای پس از انقلاب)، استاد محمدعلی فتاحی (فرهنگی پیشکسوت)، محمود بیهقی (فرهنگی پرتلاش و نویسنده دایره‌المعارف بزرگ سبزوار)، حسین ماستیانی (هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز)، حمید علی‌آبادی،محمود خلقی، حسین کارگری، حمید شیخ‌الاسلامی، سیدعلی پاسبان (بیداد)، خانم کراچی و دیگران بودند. درگذشت او را به خانواده خوبش، همکاران فرهنگی‌اش و همه دست‌اندرکاران و علاقه‌مندان تئاتر تسلیت می‌گویم./آسیانیوز