سعیدکاکاآقازاده
وقتی کشوری مانند ایران، با داشتن بزرگترین منابع نفتی و گازی دچار کمبود در تأمین انرژی برای صنایع و شهروندانش است، بیتردید، ایجاد چنین مشکلی را باید در اجرای سیاستها و برنامههایی دانست که تاکنون دولتها قادر نبودهاند در جهت رفع آن اقدام مناسبی انجام دهند. به همین علت همهساله با بحران کمبود انرژی مواجه هستیم.
براساس آمارها طی سال گذشته در حدود ۸۷ درصد از برق ایران، به وسیله گاز طبیعی تأمین شده است. از طرفی در حالیکه کشورمان دارای۱۱۵۰ مگاوات نیروگاههای تجدیدپذیراست، اما سهم بهرهبرداری از منابع تجدیدپذیر مانند استفاده از باد و خورشید کمتر از ۵ درصد بوده است، در حالیکه میانگین جهانی بهرهبرداری از باد و خورشید برای تأمین انرژی بالاتر از ۱۳ درصد است.
از سوی دیگر با توجه به وجود مناطق بادخیز، بستر مناسبی جهت گسترش بهرهبرداری از توربینهای بادی فراهم است. استفاده از فناوری باد به این معنی است که این انرژی میتواند یکی از منابع کارآمدتر و مقرون به صرفه جهت تولید انرژی باشد. علاوه بر این با وجود مناطق کویری و آفتابی در ایران، میتوان با پنلهای خورشیدی به صورت مستقیم در طول روز از حدکثر انرژی دریافتشده از نور خورشید برای برق و گرما استفاده کرد. همچنین میتوان آن را جذب و ذخیرهسازی هم کنیم.
بیتردید اگر بتوانیم ۲۵ هزار مگاوات توسعه تجدیدپذیر داشته باشیم، قادر خواهیم بود بخشی از ناترازی انرژی را جبران کنیم. در ضمن قرار بود، بر اساس یکی از اهداف برنامه شششم توسعه در حدود ۵ هزار مگاوات نیروگاه احداث شود، ولی آمارها نشان میدهند در سال گذشته احداث نیروگاههای تجدیدپذیر کمتر از ۱۰۰۰ مگاوات بوده است.
از آنجاییکه بهرهبرداری مناسب از منابع تجدیدپذیر انجام نشده است، به همین علت برای تأمین انرژی، نیروگاهها مجبور هستند از طریق گازی که دریافت میکنند نیاز صنایع و منازل مسکونی را تأمین کنند. مسلما زمانی که این نیروگاهها به اندازه کافی گاز دریافت نکنند،به یک ماده جایگزین به نام مازوت رومیآورند. چون به اندازه کافی گاز برای نیرگاهها وجود ندارد، به همین علت در ۱۴ نیروگاه کشور مازوت میسوزانند. این در حالی است که ایران بعد از روسیه بزرگترین ذخایر گازی جهان را دارد. افزون بر این در سال گذشته به علت قطعی گاز، در صادرات پتروشیمی نزدیک به ۲ میلیارد دلار زیان داشتهایم. در واقع ۲ میلیارد دلار ارز کمتر وارد کشورشد و مسلما چنین خسارتی بهخاطر عدم صرفهجویی درست گاز و ناترازی آن بهوجود آمده است.
وضعیت ناترازی برق و گاز متأثر از سیاستهای کلان حاکمیت است و برای آنکه بتوانیم سیستم برق کشور را با تکنولوژی جدید مجهزکنیم، نیازمند سرمایهگذاری در حدود ۱۰۰ میلیارد دلارهستیم. همچنین اگر۸۰ میلیارد دلار به صنعت گاز تزریق نشود، سالانه ۱۰ درصد کاهش تولید گاز خواهیم داشت. از سوی دیگر با آنکه در صنعت برق و گاز کشور برای بهینهسازی دچار کمبود منابع سرمایهگذاری هستیم، سالانه درحدود یک میلیارد لیتر سوخت ارسالشده برای نیروگاهها درمسیر منحرف میشود و به نیروگاهها نمیرسد. گفته شده است که این مقدار از سوخت به صورت قاچاق از کشورخارج میشود.
همچنین بر اساس گزارش دیوان محاسبات، از ۹ میلیارد تومان قابل واریز به حساب بهینهسازی انرژی، بیش از ۷ میلیارد تومان واریز نشده است و معلوم نیست این مبلغ کجاست؟ در چنین شرایطی دولت، برای جبران کمبود منابع گازی، در کنار افزایش نرخ تعرفهها، اصرار به صرفهجویی مردم نیز دارد. اگر دولت تصمیم دارد با افزایش قیمت گاز درآمد آن را در این صنعت سرمایهگذاری کند، آیا بهتر نیست بهجای فشار به مردم برای جبران هزینهها آن ۷ میلیارد از منابع موجود را که ناگهان ناپدید شده است، پیدا کرده و برای کمبود گاز به کار بگیرند؟
باید گفت، تا زمانیکه در بخش برق به جای تولید سنتی و بهرهبرداری از سوختهای فسیلی به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نرویم، کمبود گاز همچنان در وضعیت بحرانی باقی خواهد ماند. از طرفی قطعیهای برق به دلیل نبود سوخت کافی برای نیروگاههای حرارتی، موجب شده نه تنها شرایط سختی از نظر ناترازی انرژی پیش رو داشته باشیم، بلکه با استفاد از مازوت به جای گاز در نیروگاهها، آلودگی هوا بهخصوص در شهرهای بزرگ ایران، به سطح هشدار و وضعیت خطرناکی برسد.
دیدگاه خود را بنویسید