روزنامه آسیا-امین داودی ـ سالهاست که بحران کمآبی در ایران به یک چالش جدی تبدیل شده و اکنون این مسئله ابعاد پیچیدهتری به خود گرفته است. ایران از نظر جغرافیایی در پاییندست رودخانههای ترکیه و افغانستان قرار دارد و به شدت تحت تأثیر سیاستهای آبی این دو کشور است. ساخت سدهای متعدد در افغانستان و پروژههای کلان آبی ترکیه، نه تنها منابع آب ایران را تهدید میکند، بلکه بر ابعاد امنیتی و اجتماعی این بحران نیز افزوده است. در این میان، سؤال اصلی این است که آیا مسئولان ایرانی با درک عمق این فاجعه، برنامهای برای مقابله با این چالشها دارند؟
* هیدروپلیتیک؛ دانشی برای درک منازعات آبی
محمد آمره، کارشناس دیپلماسی آب، در گفتوگوی تفصیلی با روزنامه آسیا، با تأکید بر اهمیت «هیدروپلپتیک» بهعنوان دانش مطالعه مدیریت منابع آبی و توجه به منازعات سیاسی پیرامون آن، به بررسی ابعاد مختلف این مسئله پرداخت. به گفته آمره، هیدروپلیتیک به مطالعه روابط قدرت و منازعات ناشی از دسترسی به آب میپردازد. این دانش، از درگیریهای کوچک بر سر منابع آبی محلی تا اختلافات بینالمللی بر سر رودخانههای مرزی را در برمیگیرد. وی با اشاره به موقعیت جغرافیایی خاص ایران که در آن بیشتر سرچشمههای آبی در خارج از مرزهای کشور قرار دارند، معتقد است: «ایران با داشتن شش حوزه آبریز اصلی، پنج حوزه فرامرزی دارد و در بیشتر این حوزهها، در موقعیت پاییندست قرار گرفته است. این وضعیت، آسیبپذیری کشور را به شدت افزایش داده است»
* افغانستان؛ سدسازیهای بیپایان و حقآبه نادیده گرفتشده
آمره با تمرکز بر مشکلات آبی ایران با افغانستان، به این نکته اشاره کرد که تنها تفاهمنامه رسمی ایران در زمینه حقآبه با این کشور، مربوط به رودخانه هیرمند است. بر اساس این تفاهمنامه، ایران باید سالانه 820 میلیون متر مکعب از آب هیرمند را دریافت کند، اما متأسفانه این حقآبه به طور کامل تأمین نمیشود. وی با بیان اینکه افغانستان در سالهای اخیر، سرمایهگذاری عظیمی در ساخت سد روی دوه حوضه آبریز هیرمند و هریرود انجام داده، این اقدامات را مغایر با تفاهمنامه سال ۱۳۵۱ میداند که بر اساس آن، هرگونه ساخت و ساز آبی باید با اجازه و هماهنگی ایران صورت گیرد.
این کارشناس با تاکید بر تبعات منفی این سدسازیها بر محیط زیست و معیشت مردم منطقه، به خشک شدن تالاب بینالمللی هامون اشاره میکند و میگوید: «تالاب هامون، که یک ذخیرهگاه زیستکره بینالمللی است، تقریباً به طور کامل خشک شده است. این موضوع، نه تنها آسیبهای زیستمحیطی به دنبال داشته، بلکه زندگی هزاران نفر از ساکنان منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.» وی همچنین با اشاره به آمار و ارقام حقآبه ایران در سالهای اخیر، نشان میدهد که ایران از دریافت سهم خود از آب هیرمند بازمانده است. بر اساس تفاهمنامه، ایران باید سالانه 820 میلیون متر مکعب آب دریافت کند، در حالی که در چهار سال اخیر، تنها کمتر از 450 میلیون متر مکعب آب رها سازی شده است. این کمبود آب، نه تنها بر کشاورزی و شرب مردم منطقه، بلکه بر اکوسیستم شکننده آن نیز تأثیر گذاشته است.
آمره این شرایط را ناشی از «مأموریت هیدرولیکی» افغانستان میداند. به این معنا که دولت افغانستان با هدف کنترل آب بهعنوان یک ابزار قدرت، اقدام به سدسازی کرده و به دنبال امتیازگیری از ایران است.
* پروژه داپ ترکیه؛ تهدیدی برای منابع آبی شمال غرب ایران
آمره در ادامه، به چالشهای آبی ایران با ترکیه اشاره کرد. پروژه داپ ترکیه (پروژه توسعه آناتولی شرقی) که شامل ساخت سدهای متعدد بر روی رودخانه ارس است، میتواند نیمی از آب این رودخانه را کاهش دهد و کشورهای ایران، ارمنستان و جمهوری آذربایجان را تحت تأثیر قرار دهد. وی تأکید کرد که این موضوع، نگرانی جدی برای منطقه ایجاد کرده و میتواند تنشهای سیاسی را تشدید کند.
* آب؛ ابزاری برای اعمال نفوذ و امتیازگیری
آمره با اشاره به مفهوم آبهای رنگی، که آبهای فرامرزی را به سه دسته سبز، زرد و قرمز تقسیم میکند، بر اهمیت این تقسیمبندی در فهم سیاستهای آبی کشورها تأکید میکند. وی میگوید: «در آبهای سبز، کشور بالادست اساساً نیازی به کنترل آب و یا توانایی کنترل را ندارد، در آبهای زرد، کشور بالادست توان کنترل آب را دارد، اما لزوماً به آن نیاز ندارد و در آبهای قرمز، کشور بالادست هم به آب نیاز دارد و هم توان کنترل آن را دارد.» وی با اشاره به اینکه ایران در حال حاضر با افغانستان در مرحله زرد قرار دارد، معتقد است که افغانستان با بهرهگیری از سدسازی، تلاش میکند تا از آب به عنوان یک ابزار برای چانهزنی و کسب امتیاز از ایران استفاده کند.
* راهکارهای جایگزین؛ ناکارآمد و غیرعملی
در مورد راهکارهای جایگزینی که از سوی دولت ایران مطرح شده، مانند شیرین کردن آب خلیج فارس و خرید آب از تاجیکستان، آمره انتقاداتی جدی مطرح میکند. وی معتقد است که شیرین کردن آب دریا، نمیتواند جایگزین آبهای طبیعی شود و از نظر اقتصادی و زیستمحیطی، هزینههای بالایی دارد. همچنین، خرید آب از تاجیکستان نیز به دلیل وجود مشکلات سیاسی و لجستیکی، عملی به نظر نمیرسد. آمره، مهمترین مشکل را در فقدان "مأموریت هیدرولیکی" واحد برای ایران میداند. به این معنا که ایران در سطح کلان فاقد یک استراتژی مشخص و یکپارچه در زمینه سیاستهای آبی است و در حالی که افغانستان کاملاً متحد در این زمینه عمل میکند، ایران دچار تشتت آرا است.
* ترکیه؛ انگیزههای پنهان در مشارکت با افغانستان
آمره با اشاره به همکاری ترکیه در ساخت سدهای افغانستان، دو انگیزه اصلی را برای این مشارکت برمیشمارد. نخست اینکه، ترکیه با این کار، به نوعی فشار بینالمللی ناشی از سیاستهای آبی خود را کاهش میدهد و با شریک کردن افغانستان در این اقدامات، به دنبال کاهش انتقادات است. دوم اینکه، ترکیه از این فرصت برای نفوذ بیشتر در منطقه و تحمیل سیاستهای خود به کشورهای پاییندست استفاده میکند.
* راهکارهای پیشنهادی؛ از دیپلماسی تا ابزارهای بازدارنده
در پایان، آمره بر ضرورت اتخاذ یک سیاست جامع و واحد در قبال بحران آب پیشنهاد میکند که ایران باید از تمامی ابزارها، از جمله دیپلماسی، ابزارهای تجاری و حتی ابزارهای بازدارنده، برای حفظ منافع ملی خود استفاده کند. وی با اشاره به اینکه سیمان و کارشناسان ایرانی در پروژههای سدسازی افغانستان بهکار گرفته میشوند، این موضوع را نشانهای از ناهماهنگی و ضعف در سیاستهای آبی ایران میداند. به گفته وی، ایران باید در گام نخست، سیاستهای خود را هماهنگ کرده و در گام بعدی، از ابزارهای تجاری، نظیر کریدورهای ترانزیتی، و همچنین ابزارهای دیپلماتیک، برای احقاق حقوق خود استفاده کند. برگزاری همایشهای بینالمللی و جلب توجه افکار عمومی جهان به نقض قوانین بینالمللی توسط افغانستان نیز، از دیگر راهکارهای پیشنهادی این کارشناس است.
دیدگاه خود را بنویسید