آسیانیوز-21 آبان‌ماه، زادروز نیماست. نیما یوشیج تنها نامی در عرصه ادبیات ایران نیست، او با تغییر نگاه سنتی به شعر، دریچه‌ای بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر را به روی فرهنگ این سرزمین گشود. هنرمندی که در زمانه‌ خودش به طرد و نفی‌اش پرداختند، اما به قول خودش، انتقامش را آیندگان بازستاندند و جایگاهی یکه و یگانه در ادبیات معاصر این سرزمین یافت.

اشعار نیما، در ادوار گوناگون نمادی از نوگرایی شد و امروز دیگر کسی نیست که بر زعامت و پیشقراولی او در این راه پرفراز و نشیب تردیدی داشته باشد. مضامین اجتماعی، چنان در اشعار نیما به‌شکلی درونی‌شده و شاعرانه بیان می‌شود که نمی‌توان خط فاصلی بین فرم و محتوایش متصور شد. اشعار نیما به‌رغم گذر سالیانی بسیار، همچنان نو و گیراست. «افسانه» همچنان نماد عشقی جاودانه است که می‌تواند مایه اصلی حرکت انسان باشد و «مرغ آمین» هنوز فریادی در جست‌وجوی آزادی و رهایی است.

مرغ آمین دردآلودی‌ست کآواره بمانده

رفته تا آن‌سوی این بیدادخانه

بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه

نوبتِ روزِ گشایش را

در پی چاره بمانده.

می‌شناسد آن نهان‌بینِ نهانان (گوش پنهان جهان دردمند ما)

جوردیده مردمان را.

با صدای هردم آمین گفتن‌اش، آن آشناپرورد

می‌دهد پیوندشان در هم

می‌کند از یأس خسران‌بار آنان کم

مینهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.

باری، نیما علاوه بر اشعار ماندگارش، در زمینه نمایشنامه‌نویسی و داستان هم آثار ماندگاری خلق کرده است. دو نمایشنامه «کفش حضرت غلمان» و «خواهش می‌کنم» نشانه‌ای از سبک مدرن اوست. جالب‌ اینجاست که بسیاری از آثار منثور او در گذر زمان از بین رفته یا هنوز روی انتشار ندیده است. در همین راستا در سال 96 بود که نمایشنامه «خواهش می‌کنم» که نیما آن را در سال 1300 نوشت، به همت فرزندش شراگیم یوشیج برای نخستین‌بار منتشر شد.

علاوه بر نمایشنامه، نیما داستان‌های بسیاری نیز نوشته است، با این‌همه یکی از مهم‌ترین داستان‌هایش به‌نام «آیدین» مفقود شده است. نیما ضمن نامه‌ای که در تاریخ چهارم آبان 1308 خورشیدی از رشت برای ناتل خانلری نوشته است، اندوه خود را از گم شدن «آیدین» با او در میان می‌گذارد. اثری که هیچ‌گاه پیدا نشد.

با این‌همه، خوشبختانه علاوه بر چندین داستان کوتاه، داستان نیمه‌بلند «مرقد آقا» از نیما چاپ و منتشر شده است، داستانی که یکی از مهم‌ترین تلاش‌های جامعه روشنفکری ایران در مبارزه با خرافات است. «مرقد آقا» ابتدا در سال ۱۳۰۹ به تعدادی محدود منتشر شد و پس از درگذشت نیما، در اردیبهشت ۱۳۴۹ انتشارات مرجان آن را بازنشر کرد. این داستان که به تعصبات و جهل عوام مربوط می‌پردازد، با بیانی شیوا و نثری روان داستانش را روایت می‌کند.

شاید بتوان گفت، نیما چه در شع و چه رد داستان‌هایش، همواره به مفاهیمی بزرگ‌تر نظر داشته است و به‌رغم آن‌که هیچ‌گاه نخواست هنر را به شعار بیالاید، اما آثارش خالی از مفاهیم اجتماعی و تعهد به مردم نبود. او خود می‌نویسد: «مایه اصلی اشعار من رنج است... من برای رنج خود و دیگران شعر می‌گویم.»