پروفسور سیدحسن امین

آسیانیوز- شاید برای ما مردم ایران و کشورهای همسایه و همزبان که جشن ملی نوروز خودمان و سال‌شماری هجری خورشیدی خودمان را داریم، حلول سال نو میلادی خیلی معنادار نباشد، اما دیپلماسی مردمی و کثرت‌گرایی فرهنگی، اقتضا می ‌کند که از چنین شب و روزی آگاه باشیم و خود را از اکثریت مردم جهان که تحویل سال‌شان در این روز است، جدا ندانیم.

گاه‌شماری‌ها و تقویم‌ها، نشانه‌ها و نمادهای ذهنی و زبانی و زمانی و مکانی در بین جهانیان، مختلف است، اما گذشت زمان و نیازهای اساسی انسان بلکه سرشت و سرنوشت همه ما یکسان است و وجوه اشتراک‌مان با یکدیگر فراوان.

از نگاه من به عنوان کسی که در هر دو فرهنگ شرق و غرب زیسته و پنج قاره جهان را از نزدیک دیده و سیر تکاملی تمدن‌های بشری در طول تاریخ را سنجیده است، آنچه تأکید بر آن در نخستین روزهای ژانویه ۲۰۲۵ بسیار مهم است، این است که کره زمین از عمق اقیانوس‌ها تا اوج فضا، میراث مشترک تک تک ما آدمیان به‌عنوان موجودات هوشمند مسئولیت‌پذیر و برنامه‌ریز است. حفظ این میراث مشترک، جلوگیری از تخریب محیط زیست، فراهم کردن بستر مناسب برای همزیستی مسالمت‌آمیز و بهره‌برداری درست از ذخایر کره زمین (و شاید در آینده کره‌های دیگر قابل زیست)، وظیفه خود ما نوع بشر (نه موجودات فرازمینی! یا فرشتگان آسمانی) است. این خاک و آب و هوا و فضا در دست ما امانت است.

اختلافات عقیدتی و سیاسی و اصطکاک منافع اقتصادی بین ملت‌ها و دولت‌ها در طول هفتاد هشتاد سال عمر فردی ما هشت میلیارد جمعیت روی زمین و در طول دو هزار و بیست و چهار سال تاریخ جهان به تقویم میلادی، بسیار حقیرتر از آن است که مصالح نوع بشر و منافع نسل‌های آینده نوع انسان در این کره خاکی به خطر افتد.

البته، آمدن روزهایی به نام نوروز و اول ژانویه بارها و بارها در زندگی من و شما و میلیاردها بار در عمر کره زمین تکرار شده است. پس  طبیعت کار خودش را می‌کند و ما نقشی در آمدن سال نو میلادی در فصل سرما و یا جشن نوروز در آغاز بهار نداریم. اینها یا جشن‌های فصلانه یا مبدأ گاه‌شماری‌های قراردادی است. جشن‌های فصلانه با توجه به شرایط متغیرهای فصول سال و سرما و گرمای هوا در روزگاران کهن برنامه‌ریزی شده و آن هم  در پیوند با اقتصاد شبانی و کشاورزی و باغداری و خلاصه طبیعت و گرما و سرما بوده است که زندگی همه مردم در آن روزگار تحت‌تأثیر آن قرار داشته است. 

آغاز رخدادی خاص مانند میلاد مسیح یا هجرت پیامبر برای پیروان یک آیین مهم است. امروز زندگی در کلان‌شهرها و معماری بهتر و امکانات تغییر دلخواه گرمایشی و سرمایشی، سهولت مهاجرت و تغییر محل زندگی و رشد ارتباطات میان فرهنگی، فلسفه وجودی تقویم‌های قراردادی پراکنده ملل مختلف را از بین برده است و برای فرهنگ‌ها جنبه نمادین و فرهنگی یافته است. مهاجرت و سفر از نیم‌کره شمالی به نیم‌کره جنوبی و بالعکس، اعتدال ربیعی و خریفی را تا حدی برای افراد و خانواده‌های مهاجر نامفهوم میکند. ‌لذا جشن‌های فصلی و سنوی مانند کریسمس و اول ژانویه یا چله/ یلدا و نوروز جنبه نمادین و فرهنگی پیدا کرده است. 

جشن‌های فصلی یا ماهانه دنیای باستان، بعدها با باورهای دینی هم آمیخته شده است. شب چله شده شب میلاد ایزد مهر در کیش مهری یا میترابیسم و بعد که آیین مهر از خاستگاه اصلی‌اش در هند و ایران به امپراطوری روم راه یافت، مسیحیان با چند روز اختلاف، به همین جشن یلدا عنوان زادروز حضرت عیسی یعنی کریسمس نام داده‌اند.

آری، اقوام و ملل مختلف جهان، هر کدام گاه‌شماری، سنت‌ها و آیین‌های خودشان را دارند که البته از منظر کثرت‌گرایی فرهنگی بسیار محترم و معتبر است، اما این تکثر از نگاه فلسفی، به لحاظ اعتباریت زمان و مکان، ذاتی نبودن این اعتباریات و قراردادها را ثابت می‌کند. همین کریسمس در کلیسای ارتودوکس در شرق، در تاریخی دیگر غیر از یلدای ما و  کریسمس غرب یعنی زمانی متفاوت با کریسمس کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها، جشن گرفته می‌شود. 

گذشته از این تفاوت‌ها، بسیاری در همین روزها مثل کریسمس یا روز اول سال نو میلادی، شادی و سوگ شخصی و خانوادگی یا قومی خودشان را دارند. کسی ممکن است در روز اول ژانویه یا روز اول فروردین، شب یلدا یا روز کریسمس، در سوگ عزیزانش عزادار باشد و دیگری ممکن است روز دهم محرم یعنی روز عاشورای ما در فرهنگی دیگر عروسی کند!