میثم رضایی
روزنامه آسیا_در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، وجود نیروی کار ارزان بهعنوان یکی از مزیتهای اولیه رقابتی شناخته میشود. اگر در سادهترین شکل تولیدُ عوامل و بنیانهای آن را برشماریم، نیروی کار و سرمایه دو رکن اساسی آن است. در کشوری مانند ایران که اغلب تولید کالا و خدمات کاربر هستند و نه سرمایهبر، بیشتر به نیروی کار وابستهاند. وجود نیروی کار ارزان مزیتی است که نهایتا میتواند منجر به کاهش بهای تمامشده کالا و خدمات شود.
پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان و فروپاشی اقتصاد نیمهجان این کشور، گروهی از مردم آن برای ارتزاق ناچار به کوچ اجباری به ایران شدند. این تصمیم مردم افغانستان مصادف شد با عدم نظارت و کنترل دقیق مرزهای شرقی و نهایتا منجر به ورود بسیاری از مهاجرین غیرقانونی به ایران شد. گروهی نیز با تمام مجوزهای رسمی وارد ایران شدند که امروز اینان نیز قربانی آتش «هشتگ خروج افغانها» شدند. ناگفته نماند که در موضوع خروج اتباع غیرقانونی جای هیچ بحث و انتقادی نیست.
هدف از این یادداشت پرداختن به تبعاتِ کمتر گفتهشده خروج شتابزده و احساسی افغانها بر پیکر نحیف اقتصاد ایران است. اگر بخواهیم بیشتر فعالیت افغانها در اقتصاد ایران را مورد بررسی قرار دهیم، با ردپای پررنگ آنها در بخش ساختمان، کشاورزی و دامداری، خدمات شهری و صنایع سبک مواجه میشویم. به عنوان مثال در بخش ساختوساز، افغانها نقش حیاتی در مشاغلی مانند سفتکاری، آجرچینی، خاکبرداری و دیگر خدمات ساختمانی در استانهایی مانند تهران و البرز دارند. استانهایی که بیشترین چالشهای مسکن متوجه آنهاست و با خروج احساسی افغانها کاهش عرضه نیروی کار، افزایش دستمزد و نهایتا افزایش بهای تمامشده ساختمان حاصل آن خواهد بود. این موضوع افزایش تورم در صنعت ساختمان و فاصله بیشتر بودجه خانوار و قیمت مسکن را در پی خواهد داشت.
در بخش کشاورزی نیز با توجه به اینکه تکنولوژی این بخش دهههاست که از بیل فراتر نرفته است و کاملا ابتدایی به حیات خود ادامه میدهد، باز هم نقش افغانها در استان تهران، البرز و خراسان غیرقابلانکار است. مؤید این ادعا افزایش قیمت کارگران برداشت محصولات باغی در شهرستان ورامین و ری است که امروزه از یک میلیون و دویست هزار تومان فراتر رفته است. پرواضح است که اثر آن بر تورم طی روزهای آتی نمایان خواهد شد.
دامداری نیز دیگر بخشی است که خسران این تصمیم دامنش را خواهد گرفت. در دامپروریها و کشتارگاه ها باید دید جوان ایرانی امروز که دغدغه دیتِ اول و فن فلان بند بودن را دارد، آیا میتواند این فقدان را جبران کند؟! اگر نکند محصول فرآوردههای این بخش دورتر از همیشه برای اکثر خانوارها خواهد شد. در صنعت نیز وضعیت به همین سیاق است و بهزودی این چالش نمایان خواهد شد. در البرز و تهران بسیاری از صنایع کوچک نیمهجان، با تکیه بر بهرهوری بالا و دستمزد ارزان افغانها به حیات خود ادامه میدادند. مثلا در یزد صنایع کاشی و سرامیک بیشتر وابسته به نیروی کار ماهر افغان است. در مرکزی و دیگر استانها نیز این وابستگی چنان پررنگ است که پیدا کردن جایگزین مناسب مستلزم زمان و متحمل شدن هزینه فرصت است.
آنچه پر واضح است، شتابزدگی در این تصمیم و بیتوجهی به عواقب اقتصادی آن است که کمتر در نظر گرفته شده است. در پایان باز باید متذکر شد که حضور غیرقانونی هر تبعهای میتواند عواقب ناخوشایندی برای میزبان داشته باشد، اما باید توجه داشت که حضور قانونی نیروی کار ماهری که دستمزد رقابتی طلب میکند و عطای تأمین چنین نیروی کاری، به لقایش میارزد یا خیر...؟
میثم رضایی، پژوهشگر و مدرس اقتصاد
آسیانیوز
دیدگاه خود را بنویسید