دکتر رحیم قاسمیه

روزنامه آسیا-در یازدهم آبان 1404 مجلس شورای اسلامی ایران پس از سالها بحث و بررسی، با ۱۴۴ رأی موافق، ۱۰۸ رأی مخالف و ۳ رأی ممتنع از مجموع ۲۶۲ نماینده حاضر، لایحه حذف چهار صفر از پول ملی را تصویب کرد. بر اساس این مصوبه با حذف چهار صفر، واحد جدید پول ملی ریال خواهد بود و دیگر از کلمه تومان استفاده نخواهد شد.
این نوشته مروری است بر تجارب موفق سه کشور ترکیه، آلمان و برزیل در حذف صفر از پول ملی و اقدامات این کشورها در انجام این امر مهم. برای رفوی پیراهن پاره اقتصاد ایران ترجیحا به جای شمردن شکستها و تورم اندیشههای مغرضانه، بهتر است بر موفقیتها متمرکز شویم. اما آیا حذف چهار صفر راه حل نهایی است؟
آیا حذف چهار صفر صرفا آب کردن چربیهای اضافی است یا اقدامی ناگزیر؟ بیگمان پهنه وسیعی از اقدامات بالقوه را میتوان فهرست کرد اما تلاش شده است به صورت خلاصه و بهدور از لفاظیهای روشنفکرانه، تصویری واقعگرایانه و موجز از تجارب دیگران ارایه گردد تا «تا که قبول افتد و که در نظر آید.»
ترکیه: لاغری بزرگ: رژیم شش صفری لیر
احمد نجدت سزر، قاضی سابق بهعنوان دهمین رئیسجمهور ترکیه که به غیرمردمی بودن و گوشهگیر بودن شهرت داشت، با وجود روابط تیره و تار با نخستوزیر، به رجب طیب اردوغان نخستوزیر وقت که سودای پیوستن به اتحادیه اروپا را در سر داشت، مأموریت داد اقداماتی برای با هدف بازگرداندن اعتبار به پول ملی، سادهسازی مبادلات اقتصادی و کاهش پیچیدگیهای حسابداری انجام دهد. ترکها که شاهد پرتاب کردن قرآن اهدایی اردوغان توسط نجدت سزر در کاخ ریاستجمهوری بودند، متحیر از تضاد عمیق ایدئولوژیک بین این دو، نگران اجرای این دستور بودند.
به هر حال اردوغان که به انعطافناپذیری معروف است، با تکیه بر حلقه نزدیک از متحدان وفادار خود، تجربه سالها برنامهریزی و اصلاحات اقتصادی را مرور کرد، نتیجه بسیار ناامیدکننده بود. نرخ برابری لیر ترکیه که در ابتدای دهه 1970 هر دلار معادل 9 لیر بود در سال 2001 به 1650000 لیر رسیده بود! اردوغان آشفته و برافروخته در سخنرانی احساسی خود آن را «شرم ملی» نامید. او که به دلیل علاقه به ساختوساز و اجرای پروژههای دیوانهوار زیرساختی مانند پلها و فرودگاهها و مساجد بزرگ شهرت داشت، حذف 6 صفر از پول ملی را در دستور کار قرار داد.
اردوغان که در عرصه سیاسی رفتاری دوگانه از خود نشان داده بود، با ارادهای قوی با تکیه بر هویت و عواطف ترکی ـ اسلامی به بسیج حمایت مردمی از سیاستهای خود متمرکز شد. تاریخ نشان داد که او در استفاده ماهرانه از هویت و عواطف برای بسیج سیاسی بسیار ماهرانه عمل کرده است. او با اتخاذ سبک رهبری متمرکز و اقتدارگرا اصلاحات اقتصادی را آغاز و به کابینه خود اعلام کرد که دولت او راهبرد صادرات محور و کاهش واردات را در پیش گرفته است. البته «برنامه راهبردی صنعتی» در سال 2003 با افق 2023 قبلا تدوین شده بود. دستور اردوغان روشن بودک «ترکیه باید سهم خود از بازار جهانی را افزایش دهد.» اردوغان سهم بیشتری از کیک را میخواست!
وزرا، صنعتگران و تجار کار خود را شروع کردند، نتیجه اما شیرین و دلچسب بود. ترکیه با تمرکز بر توسعه صنایع تبدیلی و صادرات کالاهای صنعتی، ارزش صادرات خود را بیش از ۱۵۰ درصد افزایش داد و سهم خود از تجارت جهانی را ارتقا داد. اردوغان برآشفته از اقدامات گلتهکین رئیس بانک مرکزی ترکیه، بهجای این اقتصاددان کهنهکار، شاهین اوستون را که مسئولیت سازمان تنظیم و نظارت بر بانکداری ترکیه را به عهده داشت به ریاست بانک مرکزی انتخاب کرد. اردوغان به شاهین استون یادآوری کرد که اگر چه به استقلال عملیاتی بانک مرکزی باور دارد، اما سیاستهای او باید همراستا با سیاستهای دولت باشد.
شاهین استون میدانست اردوغان کسی نیست که کوتاه بیاید، باید نخستوزیر را راضی نگه میداشت، لذا بلافاصله اقداماتش را آغاز کرد. در نتیجه این نهاد با استفاده از ابزارهایی مانند نرخ بهره، موفق شد نرخ تورم را که در گذشته بسیار بالا بود، کنترل کند و ثبات لازم برای سرمایهگذاری را فراهم آورد. با این وجود این موفقیت ها، پس از حدود یکسال، دورموش بیلماز جانشین شاهین استون شد.
باید توجه داشت که اصلاحات ساختاری در اقتصادی ترکیه تا حد زیادی مدیون کمال درویش، وزیر دارایی و اقتصاد ترکیه است. درویش که از مقامات سابق بانک جهانی بود، با اتخاذ سیاستهای هماهنگ موجب کاهش تورم از حدود 70 درصد به حدود 8 درصد شد. اقدامات درویش بعدها موجب ثبات ارزی و حدف شش صفر و معرفی لیر جدید ترکیه شد.
خلاصه آنکه این سیاست حدف 6 صفر از پول ملی ترکیه پس از یک دوره موفق اصلاحات مالی، کاهش تورم به سطح تک رقمی و تثبیت اقتصادی اجرا شد. دولت ترکیه علاوه بر حذف صفرها، ساختار نظام بانکی را اصلاح کرد و توانست با حفظ ثبات اقتصادی، واحد پول جدید (لیر جدید) را با اعتماد عمومی همراه سازد. نکته مهم آنکه پیششرط اجرای اصلاحات اقتصادی موفق در ترکیه، کنترل تورم به زیر 10 درصد بود. همچنین هماهنگی میان بخشهای مختلف اقتصادی و اتخاذ یک سیاست صنعتی جامع، مدرن، بلندمدت و چندبخشی از جمله دلایل موفقیت اصلاحلات اقتصادی بود.
اگر چه تورم 33 درصدی ترکیه در حال حاضر به دلیل وابستگی بسیار زیاد به واردات، کاهش اعتماد عمومی به لیر جدید و تمایل مردم به تبدیل داراییهای خود به ارزهای خارجی، هم اکنون آینده اقتصاد ترکیه را در هالهای از ابهام فرو برده است. شرایط جدید ترکیه نیاز به تغییر سیاستهای اقتصادی و احتمالا افزایش نرخ بهره را تشدید کرده است.
آلمان: رستاخیز روی راین: از موز تا مرسدس
زمانی که گشتاپو کنراد آدنائر را در سال 1944 به دلیل مخالفت با هیتلر از منصب شهردار کلن خلع و به زندان براووایلر انداخت، کسی فکر نمیکرد که این مرد دوباره به قدرت برخواهد گشت و اقتصاد آلمان را دگرگون خواهد کرد. جنگ جهانی دوم با سقوط رایش سوم خاتمه یافت و پس از مدتی فرماندار نظامی امریکاییها هم سرمست از پیروزی، آدنائر را که مجددا به سمت شهردار کلن انتخاب شده بودند، به دلیل بیکفایتی از منصب شهردار عزل کرد. اما او ناامید نشد و چند سال بعد فرمان دولت آلمان را بهدست گرفت.
آدنائر زمانی که در سال 1949 بهعنوان صدراعظم آلمان غربی انتخاب شد و در ساختمان پاله شاومبورگ در شهر بن در دفتر بزرگ و زیبای خود قدم گذاشت، میدانست باید چارهای برای تورم سرکش و بازار سیاه گسترده بیابد. میدانست رایش مارک عملا بیارزش شده و مردم غالبا از سیستم مبادله کالا به کالا استفاده میکنند. مردم مبادله کالا با سیگار را بهجای مبادله با مارک ترجیح میدادند. اما با اقتصادی که در آن تولید صنعتی به کمتر از 50 درصد سطح قبل از جنگ رسیده بود چه میتوانست بکند؟ با خود اندیشید با این اقتصاد چه باید کرد؟
او به یک نابغه اقتصادی نیاز داشت و او کسی نبود جز لودویگ ویلهلم ارهارد که بهعنوان وزیر اقتصاد کابینه آدنائر کار خود را آغاز کرد. ارهارد فلسفه خود را در کتاب «رفاه برای همه» اینگونه بیان میکرد: «هدف سیاست اقتصادی عبارت است از نظم دادن به فعالیتهای اقتصادی و تعیین قواعدی که برای انجام فعالیتهای اقتصادی توسط فعالان اقتصادی، لازم و ضروری است.» افکار او مدل «اقتصاد بازار اجتماعی» را پایهریزی کرد. ایدههای ارهارد تا حد زیادی تحت تأثیر والتر اویکن و مکتب فرایبورگ (اوردولیبرالیسم) بود. از اویکن اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مکتب فرایبورگ این جمله به یادگار مانده که «دولت باید قواعد بازی را تعیین کند، نه اینکه خودش وارد زمین بازی شود و توپ را بچرخاند.» این جمله را شاید بتوان ستون فقرات اصلاحات اقتصادی و «اقتصاد بازار اجتماعی» نامید.
از جمله افراد دیگر تأثیرگذار بر افکار ارهارد میتوان از ویلهلم رویکه اقتصاددان و جامعهشناس آلمانی نام برد که میگفت: «اقتصاد بازار اجتماعی، اقتصادی است که میخواهد انسانی باقی بماند.» این ایدهها به ارهارد کمک کرد تا مدلی ارایه دهد که نه سوسیالیستی بود و نه سرمایهداری لیبرال خام، بلکه ترکیبی بود از کارآیی بازار و مسئولیت اجتماعی. این مدل که پس از جنگ جهانی دوم پایهریزی شد، ترکیبی هوشمندانه از اصول بازار آزاد (رقابت، مالکیت خصوصی) و تأمین اجتماعی قوی (بیمههای اجتماعی، نظام بازنشستگی) است. این ترکیب هم به رشد اقتصادی دامن زد و هم از شکافهای طبقاتی بزرگ جلوگیری کرد. از جمله ویژگیهای دیگر این مدل به موارد زیر میتوان اشاره کرد.
نظام آموزش دوگانه: آلمان با پیوند عمیق نظام آموزشی با نیازهای صنعت، نیروی کار بسیار ماهری پرورش داده است. در این نظام، دانشآموزان بهطور همزمان در کلاس درس و کارخانهها آموزش میبینند که این امر تضمینی برای تأمین نیروی انسانی متخصص موردنیاز صنایع پیشرفته این کشور است. نکته دوم فرهنگ خاص آلمان است. در نظام آموزشی آلمان جملاتی از ابتدای شروع تحصیل به بچههای ابتدایی آموزش داده میشود که به آنها خودباوری، نیاز به توسعه روابط اجتماعی و پذیرش قوانین و مقررات پرورش داده میشود. جملاتی مثل؛ من یک کودک هستم ( خودشناسی و معرفی خود)، ما باید با هم دوستانه رفتار کنیم، جملاتی مانند کیک بپز، بنشینید، گوش کنید (جملات دستوری و تزریق اینکه باید دستورپذیر باشید). این آموزش ابتدایی هدفمند منجر به پرورش نیروی کار با اعتماد به نفس، متعهد به جامعه و دستورپذیر شد. این ویژگیها در پرورش نیروی کار مناسب برای بازسازی اقتصاد ورشکسته آلمان ضرورتی غیر قابل اجتناب بود.
اصلاحات ساختاری: در اوایل دهه ۲۰۰۰، دولت آلمان مجموعهای از اصلاحات جامع را برای انعطافپذیرتر کردن بازار کار، مدرنیزه کردن نظام تأمین اجتماعی و تشویق کارآفرینی به اجرا گذاشت. این اصلاحات، سهم بهسزایی در افزایش رقابتپذیری و کاهش بیکاری در آلمان داشت.
تلاشهای هماهنگ آدنائر و ارهارد با تکیه بر برنامهریزی دقیق و جامع به توسعه آلمان منتهی شد، چیزی که جهان آن را به عنوان «معجزه اقتصادی آلمان» میشناسد. موفقیتی که بر پایههای محکم و اصلاحات ساختاری بلندمدت متناسب با فرهنگ آلمان استوار است.
برزیل: قهرمان سوپرلیگ کاهش ارزش
برزیل رکورددار جهانی حذف صفر از پول ملی است. از سال ۱۹۳۰ تاکنون، این کشور طی ۶ مرحله، مجموعا ۱۸ صفر از پول خود حذف کرده و نام واحد پولی آن ۸ بار تغییر یافته است. در سال 1967 سه صفر از پول ملی حذف و نام واحد پولی نیز تغییر کرد. در سال 1986 مجددا سه صفر حذف شد. با افزایش تورم 1431 درصدی مجددا در سال 1989 سه صفر حذف و نام واحد پولی نیز تغییر کرد!
سال 1994 نقطه عطف و موفق در تاریخ اقتصادی برزیل محسوب میشود. در این سال، دولت با معرفی واحد پول جدید رئال Real ۳ صفر را حذف کرد. تفاوت اصلی این مرحله با مراحل قبل، اجرای آن به عنوان بخشی از یک بسته جامع اصلاحات اقتصادی بود که منجر به مهار تورم شد.
برنامه پلان رئال (Plano Real)در دهه ۱۹۹۰، برزیل تحت رهبری «فرناندو انریکه کاردوسو» استاد جامعهشناسی دانشگاه سائوپولو و رهبر حزب چپ سوسیال دموکرات برزیل، برنامهای تاریخی را برای مهار ابرتورم اجرا کرد. این برنامه با معرفی یک واحد پولی جدید (رئال)، کنترل شدید هزینههای دولت و باز کردن اقتصاد به روی سرمایهگذاری خارجی، توانست اقتصاد را از گردابه تورمهای چندصددرصدی نجات دهد.
در ادامه، دولت لولا داسیلوا، پسربچه واکسی خیابانهای ریسیف (شهر زادگاهش) و یکی از محبوبترین رئیسجمهورهای تاریخ برزیل و جهان، با تداوم اصلاحات با سیاستهای اجتماعی با حفظ چارچوبهای اقتصادی مسئولانه، برنامههای رفاهی و اجتماعی گستردهای را برای مبارزه با فقر و توزیع عادلانهتر درآمد به اجرا گذاشت. این ترکیب باعث شد برزیل همزمان به رشد اقتصادی بالا دست یابد و به یک قدرت اقتصادی نوظهور و حتی وامدهنده بینالمللی تبدیل شود.
موفقیت مرحله آخر (۱۹۹۴) به دلیل همراهی حذف صفر با اصلاحات اساسی بود و این ویژگی کلیدی است که آن را از مراحل ناموفق قبلی متمایز میکند:
- کنترل تورم اولویت اصلی بود: دولت پیش از حذف صفر، تمرکز اصلی را بر مهار تورم گذاشت، بهطوری که تورم از حدود ۳۰۰۰٪ در سال ۱۹۹۳ به حدود ۲٪ در سال ۱۹۹۸ کاهش یافت.
- حذف صفر به تنهایی نبود: این اقدام تنها یک بخش از بسته اصلاحات گسترده موسوم به «طرح رئال» بود.
- اصلاحات ساختاری همزمان: سایر اقدامات این بسته شامل کنترل شدید هزینههای دولتی، توقف چاپ بیرویه پول، تثبیت نرخ ارز، خصوصیسازی و ایجاد نظام نرخ ارز شناور بود.
- بازگرداندن اعتماد: نتیجه این اصلاحات، بازگرداندن اعتماد مردم و سرمایهگذاران به اقتصاد برزیل بود.
یک نقشه راه مشترک و چندلایه
بررسی تجربههای موفق حذف صفر از پول ملی در آلمان، برزیل و ترکیه، یک نقشه راه مشترک و چندلایه را نشان میدهد که فراتر از یک تغییر ظاهری در اسکناسهاست. موفقیت آنها نه یک شبه، بلکه محصول یک جراحی اقتصادی ریشهای بود که سه شرط اساسی داشت: آمادگی بستر، پیوستگی اصلاحات و بازسازی اعتماد. الگوی آنها میتواند چراغ راه ایران باشد، اما تنها در صورتی که این پیشنیازهای سخت فراهم شود.
- مهار و کاهش تورم و تثبیت شرایط اقتصادی. در شرایط تورمی که هر روز شاهد افزایش قیمتها باشیم، حذف صفر چیزی جز تغییری بیثمر نخواهد بود. تغییر باید همراه با بهیود باشد نه صرفا تغییر.
- نیاز به یک بسته جامع اصلاحی و تحول ساختاری. تغییر الگوی اقتصاد از رباخواری و دلالمحوری به اقتصادی مولد و متکی به فناوری.
- کشورهای مذکور (آلمان، ترکیه و برزیل) در زمان اصلاحات اقتصادی با هیچ محدویدت و تحریمی مواجه نبودند، بلکه برعکس از بسیاری از امکانات خارجی نیز بهرهمند بودند. با توجه به شرایط خاص اقتصاد ایران، تکیه بر توان داخلی، ایجاد قوانین و مقررات ابتکاری و خارج از اصول اقتصاد کلاسیک میتواند راهگشا باشد.
- معجزه اقتصادی نیاز به مبتکرانی معجزهگر دارد، نه نشخوارکنندگان اقتصاد کلاسیک. افرادی که به توان داخلی اعتماد و باور قلبی دارند و از شرایط خاص ایران آگاهی کامل داشته باشند. همانطور که ارهارد در آلمان از شرایط پس از جنگ جهانی دوم آگاه بود. ارهارد ایران کیست؟ کاپیتان تیم اقتصاد ایران چه کسی میتواند باشد؟ سرمربی تیم چه کسی میتواند باشد؟ کسی که بتواند مهرهها را برای یک مبارزه هوشمندانه و هدفمند بچیند و راهبرد درستی در پیش بگیرد. نیاز است این افراد شناسایی شوند.
- حذف صفر از پول ملی در گرو بازیابی اعتماد عمومی و روانی است. موفقیت نهایی کشورهای مذکور، در گرو باور مردم و بازار به «پول جدید» بود. این باور تنها با شفافیت، ثبات در سیاستها و ارائه یک روایت قابل فهم از آینده ایجاد شد. در برزیل، تبدیل ارز قدیم به جدید با یک دوره انتقالی و تبلیغات گسترده همراه بود تا ذهنیت جامعه بازنویسی شود. اگر این شرایط فراهم شود مردم همراه خواهند بود، همانطور که در زمان هشت سال دفاع مقدس همراه بودند و دلبستگی خود به ایران اسلامی را در عمل نشان داده و میدهند.
- برای آینده ایران، بازآموزی و بازآفرینی نیروی کار از سالهای اولیه کودکی ضروری است. بهجای آموزش جملاتی مانند «بابا آب داد، بابا نان داد» که به رگهای فرزندان ما وابستگی را تزریق میکند، باید جملاتی را جایگزین کرد که اعتماد به نفس، مسئولیت اجتماعی و دلبستگی به کشور را فریاد میکنند، مانند «من تلاش میکنم»، «من میتوانم»، «ایران خانه من است»، «من به دیگران کمک میکنم» و مشابه اینها. به این ترتیب شخص بهجای آنکه منتظر باشد یک نفر دیگر آب و نان بیاورد، خود را مسئول رفع کمبودها خواهد دانست. بهجای آنکه از کشور طلبکار باشد و حق را به خود بدهد، خود را شخصی میبیند که در برابر کشور خود بیشتر از آنکه حقی داشته باشد، تکلیفی بر گردن دارد.
نتیجهگیری برای ایران
برای هدایت قایق رهاشده اقتصاد ایران در دریای تحریمها و امیال دشمنان، نیاز به لنگرگاهی محکم متکی بر ایمان به تواناییهای داخلی و مردم شریف خود داریم تا با تدبیر و به مدد دم الهی به ساحل پیشرفت و شکوفایی حرکت کنیم. تجربه سه کشور (ترکیه، آلمان و برزیل) به وضوح نشان میدهد که حذف صفر یک تصمیم فنی ساده نیست، بلکه یک پروژه سیاسی ـ اقتصادی پرخطر است. برای ایران، اولین و سختترین گام، اتفاق نظر نخبگان حاکم بر سر لزوم یک تغییر رادیکال و پرداخت هزینههای کوتاهمدت آن است. بدون این اجماع و جلب حمایت عمومی، هر اقدام زودهنگامی به شکست میانجامد.
گام بعدی، اجرای مرحلهای و صبورانه پیشنیازهاست: مهار تورم با سیاستهای انقباضی واقعی، سامان دادن به کسری بودجه و بانکها، و سپس ارائه یک بسته نهادی که اقتصاد را از دایره رانتی خارج کند. تنها در سایه چنین آمادگیهایی است که تغییر واحد پولی میتواند نه یک تکرار شکستخورده، بلکه سرآغاز یک عصر جدید اقتصادی باشد. در غیر این صورت، این عمل تنها یک تقلید سطحی و خطرناک از موفقیت دیگران خواهد بود، بیآنکه ریشه درد را سوزانده باشد. کلام آخر و بهعنوان اولین قدم: اخوی اول دفع شر موش (تورم) کن، بعد در حذف صفرها کوش کن! دوم، برای این نبرد به یک گلادیاتور نیاز داریم، گلادیاتور تو کیست؟!
دکتر رحیم قاسمیه، هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
آسیانیوز
دیدگاه خود را بنویسید