فرزانه قاضی‌زاده 

روزنامه آسیا-کافه نادری پاتوق نویسندگان، شاعران و هنرمندان تهران در نود و چند سال گذشته بوده است. تاریخ تأسیس آن به سال ۱۳۰۶ و توسط یک مهاجر ارمنی به نام خاچیک مادیکیانس بازمی‌گردد. نام این کافه هم به دلیل قرارگیری آن در خیابانی به همین نام یعنی نادری نزدیک خیابان‌های استانبول و فردوسی انتخاب شده است. این مهاجر برای اولین بار در تهران شیرینی‌پزی فرنگی را آغاز کرد و سپس با راه‌اندازی رستوران، غذاهای فرنگی مانند بیف استراگانف، بیفتک، شاتو بریان و نوشیدنی‌هایی مانند قهوه‌ ترک، کافه فرانسه و حتی کافه گلاسه را وارد منوی کافه و رستوران‌های ایرانی کرد. 

او پس از راه‌اندازی کافه و رستوران، هتلی را هم به همین نام بالای قنادی و رستوران خود ساخت که پس از گراند هتل، دومین هتل در تهران بود. ساختمان‌های هتل و کافه در سال ۱۳۰۷ و با الگوبرداری از ساختمان‌های اروپایی خصوصا آلمان ساخته شدند. این مجموعه در ابتدا هتل ـ رستوران نادری نام داشت، اما به دلیل ویژگی‌های خاص کافه‌ آن، بیشتر به کافه نادری معروف شد. 

شاید بتوان گفت که کافه نادری به گونه‌ای زادگاه ادبیات مدرن است. کافه نادری دارای سقف بلندی‌ست و کاغذ دیواری‌های قدیمی و چراغ‌های دیواری که در گذشته با بند روشن و خاموش می‌شد. صندلی‌های چوبی لهستانی‌ کافه نادری نشان از قدمت این مکان تاریخی به‌یادماندنی دارد؛ علاوه بر این‌ها حیاطی که خیلی بزرگ و پردرخت بوده و گفته می‌شود در آن زمان در این حیاط، رستوران تابستانی برپا بوده و یک سن قدیمی که خواننده‌های مطرح آن زمان روی آن برنامه‌های خود را اجرا می‌کردند.

سنت کافه‌نشینی روشنفکران ایرانی متأثر از سنت دیرپای کافه‌نشینی روشنفکران اروپایی به‌ویژه روشنفکران فرانسوی از قبیل ژان پل سارتر، آلبرکامو و سیمون دوبوار بود، هرچند در فرهنگ بومی ایران و به‌خصوص تهران هم سنت پاتوق‌داری و پاتوق‌نشینی و همچنین انجمن‌های ادبی سابقه‌ای طولانی دارد. برخلاف امروز که کافه‌های مدرن عموما در خیابان‌ها و مناطق بالای شهر تهران دایر شده‌اند، کافه‌های ادبی و روشنفکری ایران در سال‌های دهه‌های بیست، سی و چهل، بیشتر در مرکز شهر تهران و حوالی خیابان‌های نادری، استانبول و لاله‌زار مستقر بود. در این سال‌ها کافه‌های روشنفکری و معروف مثل کافه نادری، کافه فیروز، کافه مرمر و کافه فردوسی، درکنار دفتر مجلات و نشریات به پاتوق‌ها و محفل‌های روشنفکران ایرانی تبدیل شدند.

در این کافه‌ها بود که چهره‌های سرشناس ادبی و روشنفکری ایران مثل نیما یوشیج، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو و بسیاری دیگر دور هم جمع شده و در مورد مسائل مختلف ادبی، هنری و... با هم بحث می‌کردند و البته آثار به‌یادماندنی نیز در همان‌جا خلق می‌کردند. سنت کافه‌نشینی در ایران بیشتر از همه با نام هدایت گره خورده است. هدایت خانه مستقلی از خودش نداشت و در خیابان هدایت در خانه پدری زندگی می‌کرد، لذا برخلاف کسانی مثل نیما یا جلال آل‌احمد و سیمین دانشور یا علی دشتی که خانه‌شان حالت پاتوق داشت، دوستانش را در کافه نادری پذیرایی می‌کرد.

در برابر استادان سنتی ادبیات مانند علامه قزوینی، ملک‌الشعرای بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، سعید نفیسی، عباس اقبال آشتیانی و ... که به آنان گروه سبعه می‌گفتند، صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی، گروهی را به نام گروه ربعه تشکیل داده بودند که عصرها پس از فراغت از کار، معمولا در کافه نادری تهران گرد هم می‌آمدند و هدایت بر سر میز ویژه‌ای می‌نشست که اکنون به‌عنوان میز مشاهیر. اختصاص یافته و نگهداری می‌شود.

به علاوه، سال‌ها پس از خودکشی هدایت در پاریس، کافه نادری بر دیوار مشاهیرش، تصویرنزدیک به نود نفر از چهره‌های تأثیرگذار فرهنگ و هنر ایران در سده اخیر را نصب کرده است، کسانی مانند صادق هدایت، نیما، بهار، فروغ فرخزاد، شاملو، اخوان، سایه، جلال آل‌احمد، سیمین دانشور، پروفسور حسابی، پروفسور امین و ده‌‎ها چهره ادبی، فرهنگی و هنری دیگر که شرح حال هرکدام نیاز به مقاله‌ای مستقل دارد.

من در تداوم پایان‌نامه کارشناسی ارشدم راجع به ادبیات عصر مشروطیت، به همین دلیل، کتابی نوشته‌ام که  ستارگان ادبی و فرهنگی ایران نام دارد. شامل زندگینامه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، محمود دولت‌آبادی، پروفسور حسن امین و‌ دکتر میرجلال‌الدین کزازی و...

فرزانه قاضی‌زاده، کارشناسی ارشد تاریخ

آسیانیوز