روزنامه آسیا-در عصر کنونی که مرزهای فیزیکی در حال کمرنگ شدن و تعاملات مجازی جایگزین بسیاری از روابط سنتی شده‌ است، اقتصاد دیجیتال به‌عنوان یک نیروی محرکه قدرتمند، نقشی بی‌بدیل در توسعه و پیشرفت کشورها ایفا می‌کند. از خرید و فروش آنلاین گرفته تا خدمات بانکی و آموزشی از راه دور، ردپای اقتصاد دیجیتال در تمامی جنبه‌های زندگی روزمره قابل مشاهده است. اما آیا اقتصاد دیجیتال در ایران نیز توانسته به جایگاه واقعی خود دست یابد؟ آیا زیرساخت‌های لازم برای توسعه این حوزه در کشور فراهم است؟ و چه چالش‌هایی بر سر راه شکوفایی اقتصاد دیجیتال ایران وجود دارد؟

برای پاسخ به این سوالات و بررسی ابعاد مختلف این موضوع، به گفت‌وگو با آقای امیر محمدی‌دوست، پژوهشگر اقتصاد دیجیتال نشستیم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

 به عنوان نخستین سوال، اگر بخواهیم تصویری کلی از آینده اقتصادی کشوری که به سمت اقتصاد دیجیتال حرکت می‌کند ترسیم کنیم، چه ویژگی‌هایی را می‌توانیم برجسته کنیم؟ و به‌طور خاص، اقتصاد دیجیتال چقدر می‌تواند به شکوفایی اقتصادی ایران کمک کند؟

برای پاسخ به این سوال، لازم است ابتدا به یک نکته مهم در مورد اقتصاد ایران توجه کنیم. اقتصاد ما، به اصطلاح یک اقتصاد «کپیتال اینتنسیو» (Capital Intensive) است. این بدان معناست که رشد اقتصادی ما به شدت وابسته به موجودی سرمایه است. در واقع، برای دستیابی به رشد پایدار و مستمر، نیازمند سرمایه‌گذاری مستمر با نرخ مناسب هستیم. این سرمایه‌گذاری باید به موجودی سرمایه تبدیل شود تا بتواند موتور محرکه رشد اقتصادی باشد.

متاسفانه، بررسی داده‌های دهه 90 نشان می‌دهد که ما در این زمینه با مشکل جدی مواجه بوده‌ایم. نرخ تشکیل سرمایه به موجودی سرمایه در این دهه حدود 1.5 درصد بوده است، در حالی که نرخ مصرف سرمایه به موجودی سرمایه حدود 4.5 درصد بوده است. به بیان ساده، ما با سرعتی سه برابر بیشتر از آنچه به سرمایه‌های اقتصاد اضافه می‌کردیم، آن را مصرف می‌کردیم. این روند نگران‌کننده، زنگ خطری برای آینده اقتصادی کشور بود و متاسفانه، نتایج آن را در اوایل دهه 1400 شاهد بودیم.

 در چنین شرایطی، چه راهکاری می‌تواند به ما کمک کند؟

به نظر من، اقتصاد دیجیتال می‌تواند نقش کلیدی در این زمینه ایفا کند. اجازه دهید یک مثال بزنم. یکی از شرکت‌های بزرگ تاکسی اینترنتی را در نظر بگیرید که همه ما روزانه از خدمات آن استفاده می‌کنیم. دارایی‌های اصلی این شرکت چیست؟ آیا ماشین‌هایی که در ناوگان خود دارد؟ خیر، ماشین‌ها متعلق به رانندگان هستند. سرمایه اصلی این شرکت، داده‌هایی است که در اختیار دارد، استعدادها و متخصصانی که برای آن کار می‌کنند، و راه حل‌های دیجیتال و کدهایی که ایجاد کرده است.

با این حال، تاثیر این شرکت را در اقتصاد ایران ملاحظه کنید. این شرکت توانسته فرصت‌های شغلی بسیاری ایجاد کند و در بخش‌های مختلف بازار، پویایی قابل توجهی به وجود آورد. کاری که این شرکت و شرکت‌های مشابه انجام داده‌اند، ایجاد ارزش افزوده قابل توجه بدون نیاز به سرمایه‌گذاری سنگین بوده است.

بنابراین، با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران، به نظر می‌رسد که ما چاره‌ای جز حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال نداریم. اقتصاد دیجیتال، به عنوان بخشی از اقتصاد که DNA دیجیتال دارد، می‌تواند بدون نیاز به تشکیل سرمایه قابل توجه، ارزش بالایی را خلق کند و به رشد اقتصادی کشور کمک کند. من بر روی این موضوع تأکید‌ می‌کنم که در وضعیت فعلی ناچاریم به سمت اقتصاد دیجیتال حرکت کنیم.

 با توجه به مزایایی که برشمردید، به‌ویژه پتانسیل بالای اشتغال‌زایی، آیا به نظر شما ایران زیرساخت‌های لازم را برای گسترش اقتصاد دیجیتال در اختیار دارد؟ و اگر پاسخ منفی است، با چه چالش‌هایی روبرو هستیم و چگونه می‌توانیم این زیرساخت‌ها را ایجاد کنیم؟

برای پاسخ به این سوال، پیشنهاد می‌کنم اقتصاد دیجیتال را به سه لایه تقسیم کنیم و چالش‌ها و فرصت‌های هر لایه را به طور جداگانه بررسی کنیم.

لایه اول: فناوری اطلاعات (IT): این لایه شامل شرکت‌ها و سازمان‌هایی است که به ارائه خدمات و محصولات مرتبط با فناوری اطلاعات می‌پردازند. مهم‌ترین چالش در این لایه، مسئله قیمت‌گذاری دستوری است. قیمت‌گذاری دستوری، انگیزه سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در این حوزه را به شدت کاهش می‌دهد.

علاوه بر این، تحریم‌های بین‌المللی نیز چالش جدی دیگری برای این لایه محسوب می‌شوند. تحریم‌ها، امکان ارتباط شرکت‌های فناوری اطلاعات ایرانی با همتایان خارجی خود، خرید تجهیزات و نرم‌افزارهای مورد نیاز، و استفاده از لایسنس‌های بین‌المللی را محدود می‌کنند. این محدودیت‌ها، رشد و توسعه این شرکت‌ها را کند کرده و هزینه توسعه را به شدت افزایش می‌دهد.

لایه دوم: پلتفرم‌های دیجیتال (Digital Platforms): این لایه شامل شرکت‌هایی است که به عنوان «Digital Borns» شناخته می‌شوند، یعنی شرکت‌هایی که از ابتدا با رویکرد دیجیتال متولد شده‌اند. نمونه‌های بارز این شرکت‌ها در ایران، اسنپ، تپسی و دیجی‌کالا هستند. اصلی‌ترین چالش در این لایه، مسئله رگولاتوری* است.

متاسفانه، سیاست‌گذاران و رگولاتورهای ما هنوز درک درستی از این لایه از اقتصاد دیجیتال ندارند و تلاش می‌کنند با استفاده از معیارهای سنتی اقتصاد، آن را رگوله کنند. این رویکرد، نه تنها کمکی به توسعه این پلتفرم‌ها نمی‌کند، بلکه مانع رشد و نوآوری آن‌ها نیز می‌شود.

به‌عنوان مثال، زمانی که اسنپ می‌خواست سیستم قیمت‌گذاری پویا (Dynamic Pricing) را پیاده‌سازی کند، سال‌ها با وزارت کشور درگیر بود. وزارت کشور استدلال می‌کرد که اسنپ باید یک سقف و کف قیمت مشخص داشته باشد و حق ندارد از آن تخطی کند. در حالی که این محدودیت‌ها، مدل کسب و کار اسنپ را با چالش جدی مواجه می‌کرد.

علاوه بر این، «فرار سرمایه انسانی» نیز یکی دیگر از چالش‌های مهم این لایه است. متخصصان و نخبگان حوزه فناوری اطلاعات، به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، به دنبال فرصت‌های شغلی بهتر در خارج از کشور هستند. این مسئله، کمبود نیروی متخصص و ماهر را در این لایه تشدید می‌کند. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، دو عامل کلیدی در اقتصاد دیجیتال، «داده» و «استعداد» هستند. فرار مغزها، به طور مستقیم این عامل کلیدی را تحت تاثیر قرار‌ می‌دهد.

لایه سوم: شرکت‌های بزرگ صنعتی: این لایه شامل شرکت‌های بزرگ و سنتی است که به طور دیجیتالی متولد نشده‌اند، اما می‌توانند با استفاده از فناوری‌های دیجیتال، فرآیندهای خود را بهبود بخشند و کارایی خود را افزایش دهند. نمونه‌ای از این شرکت‌ها، شرکت فولاد خوزستان است.

پچالش‌های متعددی در این لایه وجود دارد، اما مهم‌ترین آن‌ها، ساختار رانتی اقتصاد ایران است. شرکت‌هایی مانند فولاد خوزستان، انرژی ارزان دریافت می‌کنند، به مواد اولیه ارزان دسترسی دارند، و از انحصار و دسترسی به تأمین مالی ارزان برخوردارند. این شرایط، باعث می‌شود که سود این شرکت‌ها به شکل تصنعی افزایش یابد و انگیزه چندانی برای تحول دیجیتال نداشته باشند. این مسئله در شرکت‌های پتروشیمی و سایر صنایع نیز به چشم می‌خورد.

علاوه بر این، بی‌اعتمادی به شرکت‌های کوچک نیز چالش دیگری برای این لایه محسوب می‌شود. تحول دیجیتال در شرکت‌های بزرگ، اغلب از طریق همکاری با شرکت‌های کوچک و نوآور (Digital Borns) یا خرید این شرکت‌ها توسط شرکت‌های بزرگ صورت می‌گیرد. اما بی‌اعتمادی به شرکت‌های کوچک، مانع از این همکاری‌ها و خریدها می‌شود و فرآیند تحول دیجیتال را کند می‌کند. شرکت‌های بزرگ باید بتوانند از ظرفیت‌های شرکت‌های کوچک نوپا استفاده کنند.

 در کنار مواردی که فرمودید، لطفا به‌طور خلاصه بفرمایید که تأثیر فیلترینگ را در اقتصاد دیجیتال ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فیلترینگ، تأثیرات مخربی بر اقتصاد دیجیتال ایران دارد. این مسئله، به‌ویژه بر لایه اول اقتصاد دیجیتال (فناوری اطلاعات) تأثیرگذار است، زیرا کیفیت و سرعت اینترنت را کاهش می‌دهد. بسیاری از کسب‌وکارهای آنلاین، برای ارائه خدمات خود به یک کیفیت و سرعت خاص از اینترنت نیاز دارند. فیلترینگ، این امکان را از آن‌ها سلب می‌کند.

علاوه بر این، فیلترینگ سودآوری شرکت‌های لایه اول را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. پس از فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ در سال 1401، اپراتورهای تلفن همراه اعلام کردند که درآمدهایشان کاهش یافته است. کاهش درآمد، به معنای کاهش توان سرمایه‌گذاری و توسعه است.

فیلترینگ، بر لایه دوم اقتصاد دیجیتال (پلتفرم‌های دیجیتال) نیز تاثیرگذار است. بسیاری از این پلتفرم‌ها، در تعامل با پلتفرم‌های خارجی فعالیت می‌کنند که فیلتر شده‌اند. فیلتر کردن این پلتفرم‌ها، هزینه دسترسی به آن‌ها را افزایش می‌دهد و در زنجیره ارزش کسب و کارهای داخلی اختلال ایجاد می‌کند. بنابراین من معتقدم فیلترینگ از این طریق هم به اقتصاد دیجیتال ضربه می‌زند.

ممنون که این فرصت را برای طرح این مباحث، فراهم کردید.

آسیانیوز