روزنامه آسیا_ایران به عنوان کشوری با تنوع قومی و فرهنگی، همواره محل تعاملات و تحولات گوناگونی بوده است. یکی از این گروههای قومی، عربهای خوزستان هستند که تاریخچهای غنی و پیچیده دارند. برای بررسی جایگاه این قوم در تاریخ ایران، روابطشان با دولت مرکزی در ادوار مختلف، در سلسله نشستهای «ایران کجاست» در مؤسسه علمی و تاریخی آتوسا و آسیانیوز ایران گفتوگویی با آقای محمد البوعلی، پژوهشگر تاریخ خوزستان و دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، انجام شد.
ساختار اجتماعی و قبیلهای عربهای خوزستان
در آغاز این گفتوگو، محمد البوعلی به تشریح ساختار اجتماعی عربهای خوزستان پرداخت و گفت: «نظم اجتماعی در منطقه عربنشین خوزستان بیشتر بر محور قبیله استوار است. قبیلهها در روستاها سکونت دارند و این نظم روستایی با سایر نقاط ایران متفاوت است. اینجا، یک نظام یکجانشینی داریم که با کشاورزی و دامپروری همراه است. این در حالی است که در سایر مناطق ایران، نظام ارباب رعیتی غالب بود.»
وی با تأکید بر اهمیت هویت قبیلهای میافزاید: «هویت قبیلهای در خوزستان از دوره صفویه و قاجار مشهود است و تا امروز نیز ادامه دارد. در شهرهای خوزستان نیز این نظم قبیلهای به چشم میخورد. خوزستان سرزمین اضداد هویت قبیلهای است. به عنوان مثال، سه اتحادیه قبیلهای داریم که از واحدهای کوچکتر مانند بیت، حمله، عشیره و قبیله تشکیل شدهاند. هر کدام از این واحدها هویت خاص خود را دارند و توسط بزرگ خاندان، ریش سفیدان و شیخ اداره میشوند.»
روابط تاریخی عربهای خوزستان با دولت مرکزی
البوعلی در ادامه به بررسی روابط عربهای خوزستان با دولت مرکزی در دورانهای مختلف تاریخی میپردازد. او با اشاره به جنبش سید محمد فلاح در سال 845 هجری قمری در هویزه، تأکید میکند که این جنبش منجر به تأسیس حکومتی محلی شد که در زمان پسرش، مولا علی، گسترش یافت و حتی تا بغداد و بینالنهرین رسید.
نقش دولت صفویه: تعامل و دفاع از مرزها
البوعلی با اشاره به اینکه دولت صفویه به دلیل نیاز به کنترل منطقه و تأمین امنیت مرزها، از نخبگان محلی عربهای خوزستان استفاده میکرد، عنوان کرد: «در منابع دوران صفویه، منطقه عربنشین خوزستان به عنوان اولین ایالت سرحدی ایران شناخته میشود. حتی بالاتر از گرجستان، کردستان و ایل بختیاری. دولت صفویه از مشعشعیان به عنوان بازوی تبلیغاتی خود در جنوب بینالنهرین استفاده میکرد. شاه عباس نیز با وجود تمرکزگرایی، به دلیل بافت نظام قبیلهای، سید مبارک امیر مشعشعیان را دو بار بخشید.»
وی به اهمیت بصره در دوره صفویه اشاره میکند و میگوید: «وقتی مشعشعیان بصره را فتح کردند، کلید آن را به دربار ایران در اصفهان فرستادند. این نشان میدهد که حاکمیت عربهای خوزستان خود را ذیل دولت صفویه ایران تعریف میکرد.»
حکومت قاجار و ظهور بنی کعب: تغییر در موازنه قدرت
با ورود به دوره قاجار، البوعلی به تغییرات اساسی در قدرت و ساختار اجتماعی اشاره میکند: «در دوران قاجار، بنی کعب به عنوان نیروی تازهوارد و قدرتمندی در خوزستان ظهور کرد. دولت قاجار نیز مانند صفویه، برای حفظ امنیت به این قبیلهها و گروههای محلی متکی بود. بنی کعب از دوران فتحعلی شاه بخشهای قابل توجهی از خوزستان را تحت کنترل خود درآورد و در فلاحیه (شادگان امروزی) مستقر شد.»
وی به روابط بنی کعب با دولت مرکزی اشاره میکند: «بنی کعب از امپراتوری عثمانی به ایران پناه آورده بودند و همیشه نگاه خاصی به حکومت ایران داشتند. آنها مالیات خود را پرداخت میکردند و در صورت نیاز، سرباز نیز تأمین میکردند. در زمان ارزنه الروم دوم، درویش پاشا، کارگزار عثمانی در عراق، به شیخ بنیکعب (جانشین شیخ ثامر کعبی) پیشنهاد داد که از ایران خارج شده و تحت حمایت عثمانی قرار گیرند، اما شیخ عرب این پیشنهاد را رد کرد.»
کعب محمره: دفاع از مرزهای ایران
البوعلی به نقش کعب محمره در دفاع از مرزهای ایران اشاره میکند: «کعب محمره (آل بوکاسب و آلمحسین) در کنار شط العرب یا اروندرود سکونت داشتند. در سال 1273 قمری، در دوره ناصرالدین شاه، انگلیس به دلیل مسائل مربوط به هرات به خرمشهر حمله کرد. شیخ جابر (پدر شیخ خزعل) مقاومت کرد و پس از قرارداد پاریس، ناصرالدین شاه حکومت خرمشهر را به نام شیخ جابر زد. کعب محمره در مقابل انگلیسیها از تمامیت ارضی ایران دفاع کردند.»
شیخ خزعل و تحولات سیاسی: از مشروطه تا پهلوی
شیخ خزعل به عنوان یکی از شخصیتهای محوری در تاریخ عربهای خوزستان، همواره در کانون توجهات بوده است. البوعلی به ویژگیهای شخصیتی و سیاسی شیخ خزعل اشاره میکند و میگوید: «شیخ خزعل با مهارتهای خود، حاکم یکپارچهای در خوزستان شد و از این موقعیت برای تقویت موقعیت قبیلهای خود بهره برد. او در زمان جنگ جهانی اول و تحولات سیاسی، روابط خود را با دولت مرکزی و نیروهای خارجی تقویت کرد. در این برهه، او به عنوان مدافع سرحدات ایران، تلاش کرد تا استقلال دیوانی و سیاسی خود را حفظ کند.»
نقش شیخ خزعل در مشروطه و تحولات اجتماعی
البوعلی معتقد است که انقلاب مشروطه تحولی بنیادین در ساختار سیاسی ایران به وجود آورد. وی در اینباره گفت: «در این دوران، نفوذ نخبگان محلی مانند شیخ خزعل به تدریج تحت تأثیر تحولات ملی کاهش یافت و دولت مرکزی سعی کرد تا کنترل بیشتری بر این نخبگان محلی به دست آورد. شیخ خزعل با والی پشتکوه، خوانین لرستان، قشقاییها، بختیاریها و بوشهریها ارتباط نزدیکی داشت. بختیاریها برای فتح تهران از شیخ خزعل وام گرفتند. در واقع، میتوان گفت که بختیاریها با سکههای خزعل تهران را فتح کردند.»
جنگ جهانی اول و نقش شیخ خزعل
وی با اشاره به نقش شیخ خزعل در جنگ جهانی اول عنوان کرد: «شیخ خزعل سه ابزار داشت: قبایل عرب، دولت مرکزی و نیروهای خارجی. او از این ابزارها برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد. در جنگ جهانی اول، با اینکه علمای نجف و عشایر خوزستان علیه انگلیسیها قیام کردند، شیخ خزعل به دلیل اعلام بیطرفی ایران، کنار انگلیسیها ایستاد. پس از شکست نیروهای جهاد عشایر، سیطره خزعل به حدی رسید که خود را مدعی پادشاهی در عراق کرد. اما به دلیل اینکه تبعه ایران و شیعه بود، از رسیدن به این مقام بازماند.»
البوعلی معتقد است: «شکلگیری دولت ملتها در خاورمیانه بر شیخ خزعل بیتأثیر نبود. شیخ خزعل همواره به دنبال حفظ قدرت خود در منطقه بود، نه جداسازی. ملکالشعرای بهار میگوید که خزعل با تمام قدرت و ثروت، هیچگاه به دولت ایران خیانت نکرد و در مقابل تحرکات عثمانیها، حافظ سرحدات ایران بود. رابطه مدرس نیز با شیخ خزعل عمیق بود و بین آنها نامه نگاری صورت میگرفت.»
دوره پهلوی و دوران جدید در ایران
این پژوهشگر تاریخ خوزستان در تحلیل نگاه دولت پهلوی به شیخ خزعل گفت: «قیام شیخ خزعل و کمیته سعادت باعث شد که دولت مرکزی نگاه مثبتی به او نداشته باشد. در دوره رضا شاه، نخبگان محلی یا میتوان گفت خوانین و صاحبان قدرت پیشین به حاشیه رانده شدند و دولت از نمایندگان خود برای اداره مناطق مختلف استفاده کرد و نقش شیخ خزعل را نیز در همین قاعده میتوان توضیح داد. درواقع مقاومتهای شیخ خزعل آخرین حرکتهای مقابله با نظم نوینی بود که با انقلاب مشروطه و روی کار آمدن پهلوی شکل گرفته بود. نظم نوین تحولات نوینی را در ایران به وجود آورد که تا به امروز ادامه دارد.»/آسیا نیوز
دیدگاه خود را بنویسید