پروفسور سیدحسن امین

روزنامه آسیا-دوست دانشمند ادبدان و شاعر من استاد حسین آهی، از چهره‌های فرهنگی و ادبی ممتاز ایران، سال‌ها در رادیو و تلویزیون برنامه داشت و محتاج معرفی من نیست. او همچنین، در سال‌های اول انقلاب برای مجله کیهان فرهنگی که در آن سال‌ها مجله پربار و آبرومندی بود، مقاله می‌نوشت.‌ با وقفه نه چندان زیادی با مهاجرت معکوس من به ایران و بازگشایی انجمن ادبی ایران و تأسیس دایره‌المعارف ایرانشناسی و مخصوصا پس از استقرار ما در خیابان کاخ سابق که به آپارتمان او در همان حوالی خیلی نزدیک بود، همکار ما در دایره‌المعارف ایرانشناسی و مسئول صفحه شعر ماهنامه حافظ شد. مقالات او هم زینت‌بخش آن ماهنامه بود. بسیار هم باسواد و باکمال بود، اما مهم‌تر از سواد و مواد، این‌که در آزادگی و تواضع بی‌حد و منش اخلاقی والا هم کم نظیر بود. 

من اینجا او را آهی پسر می‌نامم، چون این استاد حسین آهی پسر شایسته استاد حاج علی آهی (تولد ۱۴ آبان ۱۳۰۷- وفات ۱۶ فروردین ۱۳۹۴)، یکی از معتبرترین و با سوادترین مداحان کشور در قرن اخیر بود که بعد از انقلاب با حمایت مصادر اولیه جمهوری اسلامی با کار تشکیلاتی، مداحان را گرد هم آورد و خانه خانم فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه در محله فخرآباد در دروازه شمران را به عنوان خانه مداحان به پایگاه و محل تعلیم و تربیت آنان تبدیل کرد. 

آهی پدر، مداح، ذاکر، شاعر با تحصیلات منظم حوزوی مردی عالم بود و در تربیت مداحان به معارف دینی و مباحث اعتقادی بیش از موسیقی آوازی و یا ایجاد هیجان مخاطبان در مجالس عزاداری اهمیت می‌داد. من استاد حاج علی آهی را از ۱۳۴۳ در انجمن دانشوران که در خیابان هدایت که خیابان سعدی را به خیابان مجلس وصل می‌کند و خانه صادق هدایت هم نزدیک سعدی در همان محدوده واقع است، می‌دیدم. 

آن انجمن به همت عادل خلعتبری (پدر ناتنی شاعره نامدار سیمین بهبهانی) تأسیس شده بود و در خانه او تشکیل می‌شد. روشنفکران ایران در نسل حاضر، درباره مداحی، روضه‌خوانی، هنر نمایشی تعزیه، شعر آیینی، هیأت‌های مذهبی و مسائل مشابه قلم نمی‌زنند، در حالی‌که آگاهی از این مطالب برای شناخت جامعه و ریشه‌های فرهنگ حاکم بر ایران از عصر صفوی تا عصر جمهوری اسلامی واجب است، مخصوصا مخالفت نادرشاه افشار با تشیع صفوی و قدغن شدن مداحی و روضه‌خوانی و تعزیه و حتی حجاب اسلامی در سلطنت رضاشاه و ترویج آن‌ها در پی انقلاب ۱۳۵۷ و برخورد دولت و ملت با این موضوعات حائز اهمیت و شایان مطالعه و تحلیل است، مشروط به آن که جانبدارانه نباشد. 

من حتی معتقدم که تأسیس حسینیه ارشاد به همت همایون و کارگردانی میناچی و مشارکت و تبلیغات دکتر علی شریعتی هم می‌تواند از منظری دنباله همین هیجان‌انگیزی مخاطبان متشیع بر اثر شنیدن نفس گرم راویان منتقل و مصائب پیشوایان شیعه باشد. مطلبی که موضوع اصلی نقد من از شریعتی در ۱۳۵۲ در قالب کتاب «روضه‌خوانی در خانه‌های نوساز» بود که ساواک آن را جمع کرد.

باری، آهی پدر که مسجدی هم در دروازه دولاب تأسیس کرده بود، یک شیعه خالص صفوی با حرفه مداحی و ستایشگری اهل بیت در عصر پهلوی بود که پس از انقلاب رئیس جامعه مداحان کشور محسوب می‌شد و برای اول بار کلاس‌های تربیت مداح در ایران در پی تأسیس خانه مداحان زیر نظر او آغاز شد. آهی پدر، در شعر به نام خانوادگی اش «آهی» تخلّص می‌کرد و پسرش استاد حسین آهی به همین مناسبت در نوجوانی و جوانی در مجامع ادبی به «ابن آهی» متخلص و معروف بود و در شعری گفته بود که: ابن آهی خوش به استقبال آهی رفته‌ای 

مجموعه‌ اشعار آهی پدر، با عنوان «انوار معرفت» به درخواست این پدر و پسر با مقدمه من در شمار انتشارات محمل به سال ۱۳۹۳ در تهران چاپ شد، اما کتاب دیگری که درباره قافیه به نام آهی پدر به چاپ رسیده است، اثر آهی پسر است و به اشتباه به نام پدر به ثبت رسیده است. اخوانیات زیادی بین من و آهی پسر و پدر و‌ سیمبین بهبهانی رد و بدل شده است که من بخشی از آن‌ها را در مجله‌های مختلف از جمله «آینه زندگی» که مدتی به اهتمام اکبر رفوگران مدیر کارخانه بیک منتشر می‌شد، چاپ کرده‌ام.‌  شعری هم پس از فوت آهی پدر خطاب به استاد حسین آهی نوشتم. 

این پدر و پسر شاعر و سخنور، هر کدام به نوعی و در زمینه‌ای در حوزه فرهنگ، رسانه و اجتماع مؤثر بودند، اما حق آهی پسر که از نوادر عصر بود، در جامعه ما ادا نشد. برای مثال، مراتب علمی، آثار ادبی و خدمات استاد حسین آهی به فرهنگ بسی بیش از استاد حمید سبزواری شاعر انقلاب، یا استاد ادیب برومند شاعر همسنگر ما در جبهه ملی و حزب ایران بود که برای اولی در سبزوار در استان خراسان رضوی و برای دومی در گز برخوار در استان اصفهان بنای یادبودی معتبر و خاصی ساخته شده است، اما برای حسین آهی در حیات و مماتش برداشت سزاواری به عمل نیامد. 

گفتنی است که این هر سه شاعر، یعنی حمید سبزواری، ادیب برومند و حسین آهی به‌رغم اختلاف مرام و مشرب سیاسی، در یک چیز با هم اشتراک دارند، آن هم این است که هر سه نفر برای نویسنده این سطور شعر ساخته‌اند و مرا هر کدام از نگاه خود به نوعی متفاوت ستوده‌اند که همین نیز می‌تواند سوژه‌ای نه تنها برای یک مقاله بلکه موضوع یک پایان‌نامه ارشد یا دکتری باشد./آسیانیوز