آسیانیوز- حادثه تلخ معدن طبس، یک بار دیگر نشان داد که توجه به ایمنی کارگران آخرین موضوعی است که به آن اندیشیده می‌شود. با توجه به وضعیت ایمنی ضعیف و نبود نظارت کافی بر فعالیت‌های معادن، برخی از تحلیلگران به بهره‌برداری و مشکلات مدیریتی به ‌عنوان یکی از عوامل اصلی مشکلات در معادن ایران اشاره می‌کنند.

حسین سلاح‌ورزی‌ عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در این‌باره گفت: «حادثه‌ای تلخ در معدن زغال‌سنگ معدنجوی طبس، ناشی از نشت ناگهانی گاز متان بود که منجر به انفجار بزرگی شد. در زمان وقوع این حادثه، ۶۹ کارگر در بلوک‌های B و C معدن مشغول به کار بودند. متأسفانه تاکنون تعداد قربانیان این حادثه به بیش از ۵۰ نفر رسیده است و بسیاری نیز مصدوم شده‌اند. تلاش‌های امدادی همچنان برای یافتن و نجات کارگران ادامه دارد، اما عمق زیاد تونل‌ها و خطرات موجود عملیات را دشوار کرده است.»

او در ادامه افزود: «در رابطه با حادثه معدن زغال‌سنگ طبس، دلایل مختلفی مطرح شده است که به نوعی مقصرین این حادثه را شناسایی می‌کند. یکی از عوامل اصلی، نشت گاز متان در کارگاه معدن بوده است که منجر به انفجار شد. برخی کارشناسان به ضعف‌های ایمنی و عدم رعایت استانداردهای کاری اشاره دارند.»

سلاح‌ورزی خاطرنشان کرد: «با توجه به وضعیت ایمنی ضعیف و نبود نظارت کافی بر فعالیت‌های معادن، برخی از تحلیلگران نیز به بهره‌برداری و مشکلات مدیریتی به ‌عنوان یکی از عوامل اصلی مشکلات در معادن ایران اشاره می‌کنند، گرچه هنوز نتایج نهایی تحقیقات منتشر نشده، اما این مسئله به ضعف‌های ساختاری و عدم رعایت اصول ایمنی بازمی‌گردد که باید به‌طور جدی مورد بازنگری قرار گیرد.»

سلاح‌ورزی در ادامه تأکید کرد: «اما مسلم است که وقوع حوادثی مانند انفجار در معادن زغال‌سنگ ایران می‌تواند تبعات وسیعی برای کشور داشته باشد که در چندین بُعد قابل بررسی است:


۱. تبعات انسانی: مهم‌ترین پیامد این نوع حوادث، از دست رفتن جان کارگران و آسیب‌دیدگی‌های شدید جسمی است. این امر خانواده‌های قربانیان را با مشکلات جدی مالی و عاطفی روبه‌رو می‌کند. در حادثه معدن طبس، جان باختن بیش از ۵۰ نفر و مجروح شدن ده‌ها نفر از جمله این تبعات است.
۲. اقتصادی: توقف فعالیت معدن، تأخیر در تولید و نیاز به بازسازی و اصلاح سیستم‌های ایمنی، باعث کاهش تولید و افزایش هزینه‌ها می‌شود. معادن به‌عنوان یکی از منابع مهم اقتصادی کشور، نقش کلیدی در تأمین انرژی و درآمدزایی دارند و هرگونه خلل در کار آن‌ها به اقتصاد ملی ضرر می‌رساند.
۳. تبعات اجتماعی: این‌گونه حوادث باعث بی‌اعتمادی عمومی نسبت به مدیریت و نظارت بر معادن و زیرساخت‌های ایمنی می‌شود. این امر می‌تواند به اعتراضات اجتماعی و مطالبات برای بهبود شرایط کاری و ایمنی منجر شود. علاوه بر این، چنین رویدادهایی نگرانی‌های زیادی در مورد شرایط کارگران و رعایت حقوق آن‌ها به وجود می‌آورد.
۴. قانونی و مدیریتی: پس از چنین حوادثی، معمولاً فشار بر دولت و نهادهای مسئول افزایش می‌یابد تا قوانین و مقررات ایمنی سختگیرانه‌تری برای کار در معادن وضع کنند. همچنین پیگیری‌های قانونی برای شناسایی مقصرین و بررسی ناکارآمدی‌های مدیریتی نیز به جریان می‌افتد.