دکتر احمد رشیدی‌نژاد

روزنامه آسیا- سیاست جنگ اوکراین به مرحله‌ای تازه و حساس رسیده است. نشانه‌ها، از اولتیماتوم آمریکا تا سخنان صریح دونالد ترامپ، حکایت از آن دارد که غرب به‌تدریج از رؤیای «پیروزی کامل» فاصله می‌گیرد و به سمت رویکردی واقع‌گرایانه‌تر حرکت می‌کند؛ رویکردی که هدفش جلوگیری از خسارت بیشتر و مهار گسترش جنگ است. اکنون منطق غالب، پذیرش واقعیت‌های سخت میدان و تلاش برای «صلح برای بقا» است. در این چارچوب، بحث اصلی دیگر پیروزی اوکراین نیست، بلکه مدیریت شکست یا دست‌کم کنترل بن‌بست موجود است. منطقی که می‌گوید وقتی پیروزی ناممکن است، «جلوی ضرر را هرجا بگیری، منفعت است». 

پیام بی‌پرده ایالات متحده به کی‌یف

بازتاب گزارش روزنامه تلگراف درباره اولتیماتوم نمایندگان ویژه آمریکا به «زلنسکی»، نشان می‌دهد که دوران «صبر استراتژیک» واشنگتن عملا به پایان رسیده است. پیام «ویتکاف» و «کوشنر» به کی‌یف صریح، بی‌پرده و بدون تعارفات دیپلماتیک بود: اگر اوکراین فورا با طرح صلح پیشنهادی همراه نشود، «استاندارد پلاتینیوم» تضمین‌های امنیتی را برای همیشه از دست خواهد داد. این فشار کم‌سابقه از سوی اصلی‌ترین حامی کی‌یف، بیانگر ارزیابی واقع‌گرایانه و شاید تلخ واشنگتن از وضعیت جنگ است. پس از نزدیک به چهار سال نبرد فرسایشی، روشن شده که هدف اولیه اوکراین برای بیرون راندن کامل نیروهای روسی، با توجه به توان نظامی مسکو و بن‌بست خطوط مقدم، عملا دست‌نیافتنی است. 

در ادامه، نخست‌وزیر لهستان، «دونالد تاسک»، با صراحت بیشتری این واقعیت‌ها را آشکار کرده و می‌گوید نمایندگان آمریکا «بارها تأکید کرده‌اند که این باید تصمیم اوکراین باشد... اما آنها صرفا می‌گویند امتیازات ارضی باید بخشی از توافق آینده باشد، هرچند اروپایی‌ها با این نظر موافق نیستند». این رویکرد با اظهارات مکرر رئیس‌جمهور آمریکا، «دونالد ترامپ»، تکمیل می‌شود؛ او تأکید کرده است که «صادقانه بگویم، آنها همین حالا هم سرزمین‌هایی را از دست داده‌اند» و باید این واقعیت را پذیرفت. ترامپ که خود را معمار طرح صلح می‌داند، مدعی است «حل مناقشه اوکراین از همیشه نزدیک‌تر» شده است.

ترامپ و منطق «ضررِ شناسایی‌شده»

در کانون این تغییر رویکرد، دونالد ترامپ با همان صراحت تاجر‌مسلکانه خود ایستاده است. جملات او در این روز، نه یک گمانه‌زنی سیاسی، بلکه اعلامیه فوت تمامیت ارضی سابق اوکراین بود: «صادقانه بگویم، اوکراین همین حالا هم بخشی از خاک خود را از دست داده است». از منظر ترامپ، اصرار بر بازپس‌گیری مناطقی که سال‌هاست تحت کنترل و استحکامات روسیه قرار دارند، مصداق بارز «تلاش بیهوده در یک معامله زیان‌ده» است. 

او با بیان این‌که «حل مناقشه از همیشه نزدیک‌تر است»، در واقع می‌گوید که زمان پذیرش شکست فرا رسیده است. منطق او ساده و بی‌رحمانه است: اوکراین خاک را باخته است، اما هنوز می‌تواند حاکمیت باقی‌مانده خود را نجات دهد. ادامه جنگ به امید معجزه، تنها به معنای از دست دادن سرمایه‌های بیشتر (نیروی انسانی و زیرساخت) و نزدیک شدن به نقطه فروپاشی کامل است. بنابراین، معامله «زمین در برابر امنیت» تنها راه خروج آبرومندانه از این بن‌بست خونین تلقی می‌شود. در واقع، سیاست «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری، منفعت است» به وضوح در حال جهت‌دهی به دیپلماسی آمریکاست.

پذیرش شکست‌ناپذیری روسیه

اگر ترامپ صدای «واقع‌گرایی آمریکایی» است، «ماتئو سالوینی»، معاون نخست‌وزیر ایتالیا، صدای «خستگی و استیصال اروپایی» را نمایندگی می‌کند. اظهارات تکان‌دهنده او مبنی بر این‌که «نه هیتلر و نه ناپلئون نتوانستند مسکو را به زانو درآورند و تردید دارم که «کایا کالاس»، «ماکرون»، «استارمر» و «مرتس» بتوانند چنین کاری انجام دهند»، اعترافی تاریخی به ناتوانی اروپا در شکست دادن روسیه است. سالوینی با استفاده از استعاره «بومرنگ تحریم‌ها»، تصویری دقیق از وضعیت اقتصادی قاره سبز ترسیم کرد؛ جایی که ۱۹ بسته تحریمی که قرار بود کرملین را فلج کند، اکنون صنایع اروپا را به زانو درآورده است. این اعتراف مقام ایتالیایی، زیربنای استدلال «جلوی ضرر را گرفتن» را تقویت می‌کند. 

اروپا دریافته است که روسیه نه تنها در میدان نبرد شکست نخورده، بلکه اقتصاد جنگی خود را تثبیت کرده است. در همین حال، معاون وزیر خارجه روسیه، سرگئی ریابکوف، با اطمینان بالایی می‌گوید که «در آستانه حل این بحران هولناک قرار داریم»، اگرچه وی تأکید کرد که مسکو در مورد مناطق دونباس، نووروسیا و کریمه «هیچ گونه امتیازی نخواهد داد.» این اظهارات ریابکوف، در حالی است بر اساس گزارش منابع آگاه، مذاکره‌کنندگان آمریکایی در جریان گفت‌و‌گو‌های صلح در برلین به اوکراین گفته‌اند که باید موافقت کند نیروهایش را از منطقه شرقی دونتسک به عنوان بخشی از یک توافق برای پایان جنگ خارج کند. مناطقی که هنوز در دست اوکراین است و نه در تصرف روسیه! 

زلنسکی در میانه‌ی انکار و اجبار

ولودیمیر زلنسکی اکنون تنهاترین رهبر جهان است. او که روزگاری نماد مقاومت سازش‌ناپذیر بود، اکنون خود را در محاصره دوستانش می‌بیند. اگرچه او همچنان بر مواضع اصولی خود پافشاری می‌کند و فریاد می‌زند که «دونباس بخشی از روسیه نخواهد بود»، اما در عمل مجبور به پذیرش مذاکره بر سر طرح‌هایی شده که جوهر آن‌ها «تثبیت خطوط کنونی» است. پذیرش ضمنی «نیروی چندملیتی اروپایی» برای استقرار در اوکراین، نشانه‌ای از گذار کی‌یف از فاز «تهاجم برای بازپس‌گیری» به فاز «دفاع برای حفظ موجودیت» است. زلنسکی می‌داند که بدون چتر حمایتی آمریکا، حتی همین اوکراین کوچک‌تر شده نیز در خطر نابودی است. بنابراین، او در حال آماده‌سازی افکار عمومی برای نوشیدن جام شوکران صلح است؛ صلحی که در آن، عدم به رسمیت شناختن قانونی اشغال، تنها مرهمی برای درد از دست دادن عملی خاک خواهد بود.

نتیجه‌گیری

تحولات اخیر نشان می‌دهد که «واقع‌گرایی» عملا جایگزین «آرمان‌گرایی» شده و غرب به این باور رسیده است که تداوم جنگ، تنها ریسک یک درگیری گسترده جهانی را افزایش می‌دهد. با مسجل شدن «ضرر» و پذیرش ضمنی از دست رفتن بخشی از خاک اوکراین، استراتژی جدید اکنون بر «جلوگیری از فاجعه» متمرکز شده است؛ چرا که رویارویی مستقیم ناتو و روسیه، تنها به سود چین تمام خواهد شد که هوشمندانه در حاشیه ایستاده و نظاره‌گر تضعیف رقبای خود است. 

در سایه همین محاسبات کلان، صلح مورد بحث نه یک «صلح پیروزی»، بلکه یک «صلح مهارکننده» است که بر پایه واقعیت‌های میدانی بنا شده؛ رویکردی که در اولتیماتوم‌های ایالات متحده، پذیرش رسمی «خاک از دست رفته» و تعدیل مواضع اروپایی‌ها به وضوح دیده می‌شود. این تغییر پارادایم، زلنسکی را در تنگنایی سخت میان پذیرش صلحی تلخ یا ادامه جنگی فرسایشی بدون حمایت‌های تضمینی قرار داده است.

 دکتر احمد رشیدی‌نژاد: پژوهشگر ژئوپلیتیک

آسیانیوز