دکتر احمد رشیدی‌نژاد

روزنامه آسیا-با افزایش احتمال دستیابی روسیه و اوکراین به توافق صلح، جهان در آستانه نقطه عطفی ژئوپلیتیکی قرار گرفته است؛ رخدادی که نه‌تنها پایان یک جنگ خونین، بلکه آغاز دوره‌ای تازه از بازنگری‌های عمیق و تجدیدنظرهای اجباری برای کشورهایی است که سال‌ها استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی خود را بر اتکای تقریبا بی‌قید و شرط به غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بنا کرده‌اند. اوکراین امروز، نمونه‌ای زنده از این الگوست؛ الگویی که نتیجه آن اکنون پیش چشم جهانیان قرار دارد.

کی‌یف با وعده‌ها، تشویق‌ها و سیگنال‌های مثبت غرب به سمت پیوند استراتژیک با ناتو و اتحادیه اروپا سوق داده شد. همان‌گونه که «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کرملین تأکید کرده، «حضور متخصصان ناتو در خاک اوکراین و ساختارهای دولتی این کشور، از عوامل سوق‌دهنده روسیه به آغاز عملیات ویژه نظامی بود». از نگاه مسکو، این حضور تهدیدی مستقیم تلقی می‌شد. اما هنگامی که آتش جنگ شعله‌ور شد، اوکراین خود را در خط مقدم نبردی تن‌به‌تن و تقریبا تنها یافت؛ نبردی که هزینه‌های آن ویرانگر بود: از دست رفتن بخش‌هایی از خاک، ده‌ها هزار کشته و زخمی، میلیون‌ها آواره و نابودی زیرساخت‌های حیاتی یک کشور اروپایی.

اکنون و در آستانه احتمالی صلح، شروطی بر میز مذاکره قرار گرفته‌اند که سال‌ها از سوی کی‌یف و متحدان اروپایی‌اش «غیرقابل قبول» و معادل تسلیم دانسته می‌شدند: واگذاری بخش‌هایی از خاک، اعمال محدودیت‌های شدید بر ارتش و چشم‌پوشی از عضویت در ناتو. جالب آنکه به گزارش فایننشال تایمز، همین شروط اکنون مواردی هستند که دولت ترامپ خواستار «پاسخ فوری» به آن‌ها شده است!

در حالی که اوکراین در آتش جنگ می‌سوزد، همان قدرت‌هایی که کی‌یف را به این مسیر سوق داده بودند، امروز بیش از هر زمان دیگری نشانه‌های خستگی، بی‌میلی به گسترش کمک‌ها و اولویت‌بندی‌های جدید بر اساس منافع ملی خود را بروز می‌دهند. اگر توافقی میان کی‌یف و مسکو امضا شود، این توافق بیش از آنکه پیروزی استراتژیک برای اوکراین یا غرب باشد، بازتابی از تغییر بنیادین در تحمل‌پذیری و محاسبات غرب در قبال این جنگ است. این تغییر را می‌توان در سخنان اخیر «ولودیمیر زلنسکی» دید که گفته است: «اوکراین ممکن است در قبال دریافت ضمانت‌های امنیتی، از خواسته خود برای عضویت در ناتو دست بردارد». این عقب‌نشینی راهبردی، پیامدهایی هشداردهنده برای کشورهایی دارد که چتر امنیتی خود را بر سایه حمایت واشنگتن گسترانیده‌اند.

قفقاز؛ منطقه‌ای در میانه امیدها و توهمات

کشورهای ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان طی سال‌های اخیر کوشیده‌اند جایگاه خود را میان روسیه و غرب بازتعریف کنند، اما تجربه‌های میدانی نشان داده اتکای یک‌جانبه به غرب پرهزینه است. ارمنستان با وجود گرایش دولت پاشینیان به غرب، در جنگ دوم قره‌باغ دریافت که حمایت‌های غربی از حد بیانیه و کمک بشردوستانه فراتر نمی‌رود. گرجستان نیز پس از جنگ اوستیای جنوبی و از دست دادن بخش‌هایی از خاک خود، همچنان پشت درهای ناتو مانده و می‌بیند که غرب در برابر فشارهای روسیه حاضر به ریسک‌پذیری جدی نیست. 

اما پیچیده‌ترین و حساس‌ترین مورد، جمهوری آذربایجان است؛ کشوری که با وجود روابط گسترده اقتصادی و انرژی با غرب و تلاش برای حفظ استقلال راهبردی، همچنان بر لبه تیغ قرار دارد و هر خطای محاسباتی می‌تواند پیامدهای سنگینی برای ثبات آن داشته باشد. تجربه اوکراین هشداری جدی برای باکو است: کشوری که پس از جنگی سنگین و هزینه‌های انسانی و سرزمینی گسترده، اکنون ناچار است شروطی را بپذیرد که زمانی غیرقابل تصور بود- از جمله به رسمیت شناختن از دست رفتن بخش‌هایی از خاک، پذیرش محدودیت‌های دفاعی و چشم‌پوشی از عضویت در ناتو.  بان باره مطابق گزارش فایننشال تایمز، زلنسکی آماده است از این مطالبه دیرینه صرف‌نظر کند، مشروط به دریافت تضمین‌های امنیتی دوجانبه از آمریکا؛ تضمین‌هایی که او آن را «مصالحه‌ای ضروری» توصیف کرده است.

پیامی که باید در باکو شنیده شود

پیامی که باید در باکو شنیده شود این است که تصور اتکای بی‌قید و شرط به واشنگتن در لحظه‌های سخت، خطایی راهبردی است؛ زیرا آمریکا و اروپا در سیاست خارجی بر اساس محاسبات سرد منافع ملی عمل می‌کنند، نه دوستی‌های ادعایی، و حمایت آن‌ها تنها تا زمانی ادامه دارد که هزینه‌ای سنگین نداشته باشد یا منافعش بر هزینه‌ها غلبه کند. روند مذاکرات صلح اوکراین نشان می‌دهد هدف اصلی واشنگتن مدیریت بحران و خروج از آن است، نه احیای کامل تمامیت ارضی اوکراین؛ چنان‌که پیشنهاد شده کی‌یف از برخی مناطق شرقی عقب‌نشینی کند و روسیه نیز از بخش‌هایی دیگر خارج شود. 

اوکراین تا زمانی برای غرب ارزشمند بود که می‌توانست بدون دخالت مستقیم نیروهای غربی، روسیه را در جنگی فرسایشی درگیر نگه دارد، اما با طولانی شدن جنگ و ظهور اولویت‌هایی مانند رقابت با چین، اوکراین از «اولویت مطلق» به «مسئله‌ای قابل مدیریت» تبدیل شد؛ تجربه‌ای که برای آذربایجان نیز درس مهمی دارد، زیرا اتکای صرف به وعده‌های غرب بدون توان دفاعی مستقل و درک محدودیت‌های ذاتی این قدرت‌ها می‌تواند هر کشوری را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار دهد. این واقعیت زمانی روشن‌تر می‌شود که رفتار دوگانه غرب در برابر روسیه را در نظر بگیریم؛ رفتاری که از یک‌سو بر مهار مسکو تأکید دارد و از سوی دیگر از هرگونه رویارویی مستقیم که خطر جنگ هسته‌ای داشته باشد، پرهیز می‌کند، و همین تناقض نشان می‌دهد کشورهایی که تصور می‌کنند با تکیه بر حمایت آمریکا می‌توانند وارد تقابل جدی با روسیه شوند، در لحظه حساس ممکن است تنها بمانند؛ چنان‌که کرملین شرط پایان جنگ را «عدم عضویت اوکراین در ناتو» اعلام کرده و اوکراین این واقعیت را با هزینه‌ای سنگین تجربه کرده است، همان‌گونه که ارمنستان در بحران قره‌باغ و گرجستان در مسیر عضویت در ناتو دریافتند که حمایت غرب محدود و محتاطانه است. در چنین شرایطی، اگر آذربایجان شتاب‌زده به سمت ناتو یا پیمان‌های امنیتی با آمریکا حرکت کند، باید خطر واکنش سخت مسکو را در نظر بگیرد، زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که ناتو برای دفاع از باکو وارد درگیری مستقیم با روسیه شود.

هشداری جدی برای کشورهای منطقه

احتمال صلح میان روسیه و اوکراین در ظاهر نشانه‌ای از آرامش است، اما در واقع آغاز دوره‌ای پرابهام در روابط بین‌الملل به شمار می‌آید؛ دوره‌ای که در آن کشورهای کوچک و میانه، به‌ویژه همسایگان قدرت‌های بزرگ، ناچار به بازنگری جدی در سیاست خارجی و امنیتی خود خواهند بود. تجربه اوکراین نشان داد اتکای یک‌جانبه به غرب، بدون توان دفاعی مستقل و دیپلماسی متوازن، می‌تواند به ویرانی، تلفات سنگین و امتیازدهی‌های گسترده منجر شود. 

همان‌گونه که فایننشال تایمز گزارش می‌دهد، زلنسکی اکنون آماده است برای دستیابی به صلح، امتیازات مهمی ارائه کند. این تجربه هشداری جدی برای جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه است؛ زیرا تاریخ بارها ثابت کرده که پیمان‌ها موقتی و مشروط‌اند، اما هزینه اشتباهات راهبردی سنگین و ماندگار است. مهم‌تر آنکه، اگر روسیه به خواسته‌هایش در اوکراین برسد، این پیروزی می‌تواند مسکو را با روحیه و جسارت بیشتری برای پیگیری اهداف ژئوپلیتیکی خود در سایر مناطق، از جمله قفقاز، وارد میدان کند. آینده امنیت قفقاز نه در اتکا به قدرت‌های فرامنطقه‌ای، بلکه در همکاری میان کشورهای منطقه، تقویت اعتماد متقابل و ایجاد سازوکارهای مشترک امنیتی و اقتصادی رقم خواهد خورد.

دکتر احمد رشیدی‌نژاد، پژوهشگر ژئوپلیتیک

آسیانیوز