برخی صداها، مانند بوی خوش گندم، ساده، صمیمی و ماندگارند؛ صداهایی که در تار و پود جان نفوذ می‌کنند.
واروژان از همان جنس صدا بود؛ تنها یک آهنگساز نبود، بلکه معمار رویاها بود. او برای خانه‌ها و دل‌هایی موسیقی می‌ساخت که جایی برای آرام گرفتن نمی‌یافتند. در هفته‌ای خاکستری، موسیقی او همچون نور صبحگاهی بی‌خبر از پنجره‌ای بسته وارد می‌شد، غبار غم را می‌تکاند و بر دیوارهای سرد رنگ آفتاب می‌پاشید.
ترانه‌هایش مانند کندوی پنهان در دل جنگل، شیرینی بی‌ادعا در خود داشتند؛ گاه تلخ و سنگین بر قلب می‌نشستند، اما همواره راستگو و صادق بودند. اکنون در «شب‌های فرهنگی ثالث» بار دیگر به دیدارش می‌رویم؛ به کوچه‌هایی که هنوز پژواک گام‌هایش را در ملودی‌ها به گوش می‌رسانند.
این شب، تنها «قرار دلتنگی» نیست؛ سفری است به جایی که واروژان هنوز زنده است، در لرزش هر آکورد و در سکوتی که پس از آخرین صدا می‌ماند.


با حضور:
فردین خلعتبری | يغما گلرویی | حسین عصاران | بیژن شکرریز

زمان: چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹ تا ۲۱

مکان: خیابان کریم‌خان، بین ایرانشهر و ماهشهر، شماره ۱۴۸ – کافه‌کتاب ثالث