استعاره ها و امکان بازنگری اندیشه
استعارهها و امکان بازنگری اندیشه
/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87دهههای اخیر شاهد دگرگونی جایگاه استعاره در مطالعات زبان و شناخت بوده است. استعاره که زمانی ابزاری برای آراستن سخن تلقی میشد، با انتشار کتاب «استعارههایی که با آن زندگی میکنیم» از جورج لیکاف و مارک جانسون، وارد مرکز پژوهشهای شناختی شد و بهعنوان ساختاری برای سازماندهی تفکر معرفی گردید (لیکاف و جانسون ۱۳۸۲). این دیدگاه، رابطه زبان، تجربه بدنی و ساخت جهان اجتماعی را بازتعریف میکند.