از نگاه بسیاری از دانشوران، مباحثی مانند روانشناسی و چیستی روح آدمی، همواره با پرسشگری و حتی سویههای راز آمیزی از حیرت و ابهام، روبهرو بوده است. تاریخ علوم انسانی، بهویژه در حوزه فلسفه، عرفان و دین گواهی میدهد که جوامع بشری برای شناخت هزارتوی ذهن و روح، به کاوشها و کوششهای گرانسگی در عرصه معرفت نفس و رویکردهای روانشناسانه، چنگ انداخته است. جستارهای علمی قرن اخیر از یک سو و باورها و گزارههای دینی و عرفانی پیشینیان از سوی دیگر، در لایههای معرفتی روح و روان انسانی، در حکمت نظری و عملی سابقه و اهمیت زیادی دارد و حتی خاستگاه شناخت روان آدمی را در حکمت خسروانی در عصر ایران باستان و تداوم آن را در اندیشههای محمد زکریای رازی، بوعلی سینا، شیخ اشراق و ابوریحان بیرونی، نشان میدهد.
در روزهایی که جنگ اوکراین وارد مرحلهای فرسایشی شده و چشمانداز روشنی برای پایان آن دیده نمیشود، اظهارات تازه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بار دیگر نگاهها را به سمت نقش واشنگتن در این بحران جلب کرده است. ترامپ در گفتوگویی با شبکه فاکسنیوز، همزمان با پایان سفر سهروزهاش به بریتانیا، پیشنهادی را مطرح کرد که در ظاهر ساده، اما در باطن حامل پیامهای ژئوپلیتیک پیچیده است: اروپا باید علیه چین ـ بزرگترین خریدار نفت روسیه ـ دست به اقدام اقتصادی بزند، حتی اگر این اقدام به شکل تحریم یا تعرفه باشد. او استدلال میکند که اگر چین تحت فشار اقتصادی اروپا قرار گیرد، نفوذش بر روسیه کاهش یافته و مسکو ناچار به تجدیدنظر در ادامه جنگ خواهد شد.
در حمله اعراب به ایران یا به اصطلاح اعراب، فتوحات اسلامی، نظام سیاسی ساسانیان از درون فروپاشیده بود. تاریخ ایران در دهههای پایانی ساسانیان قابل دفاع نیست، دست کم من به هیچ وجه از نظام «موبدشاهی» یعنی تفوق موبدان و روحانیون زرتشتی و سختگیریهای آنان بر اقلیتهای مذهبی دفاع نمیکنم. در عین حال پس از عمری مطالعه و تحقیق، در باب حمله اعراب به ایران و سقوط ساسانیان هم بر این باورم که اعراب به قصد تبلیغ دین اسلام و ترویج خداپرستی و باورمندی به مبدأ و معاد به ایران حمله نکردند. زیرا: