با افزایش احتمال دستیابی روسیه و اوکراین به توافق صلح، جهان در آستانه نقطه عطفی ژئوپلیتیکی قرار گرفته است؛ رخدادی که نهتنها پایان یک جنگ خونین، بلکه آغاز دورهای تازه از بازنگریهای عمیق و تجدیدنظرهای اجباری برای کشورهایی است که سالها استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی خود را بر اتکای تقریبا بیقید و شرط به غرب، بهویژه ایالات متحده، بنا کردهاند. اوکراین امروز، نمونهای زنده از این الگوست؛ الگویی که نتیجه آن اکنون پیش چشم جهانیان قرار دارد.
گزارش مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق بازرگانی ایران نشان میدهد که با وجود رشد حجم صادرات محصولات صنایع غذایی در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳، این بخش همچنان در کسب سهم بیشتر از بازارهای با ارزش افزوده بالا ناکام مانده است. دلیل اصلی این ناکامی، پایین بودن کیفیت بخش قابل توجهی از محصولات صادراتی است که موجب شده ارزش واحد صادرات تغییر محسوسی نداشته باشد.
در بهار ۱۹۵۶ و پس از پایان بحران کانال سوئز، وزارت دفاع بریتانیا در «کتاب سفید» اعلام کرد که نظام سربازگیری متوقف و تمرکز نیروهای مسلح از مناطق دوردست به پیرامون بریتانیا و اروپا منتقل میشود؛ اقدامی که نخستین نشانه از بازنگری لندن در نقش جهانیاش بود. یک دهه بعد، این روند با تصمیمی مهم ادامه یافت: در ژانویه ۱۹۶۸، هارولد ویلسون، نخستوزیر بریتانیا، اعلام کرد که نیروهای کشور تا پایان ۱۹۷۱ از «شرق کانال سوئز» ـ شامل خلیج فارس، خاور دور و پایگاههای اقیانوس هند ـ خارج خواهند شد؛ تصمیمی که بعدها «راهبرد شرق سوئز» نام گرفت و نقطه عطفی در سیاست خارجی بریتانیا شد.