واکاوی روانشناسی و روانکاوی در حکمت ایرانی
از نگاه بسیاری از دانشوران، مباحثی مانند روانشناسی و چیستی روح آدمی، همواره با پرسشگری و حتی سویههای راز آمیزی از حیرت و ابهام، روبهرو بوده است. تاریخ علوم انسانی، بهویژه در حوزه فلسفه، عرفان و دین گواهی میدهد که جوامع بشری برای شناخت هزارتوی ذهن و روح، به کاوشها و کوششهای گرانسگی در عرصه معرفت نفس و رویکردهای روانشناسانه، چنگ انداخته است. جستارهای علمی قرن اخیر از یک سو و باورها و گزارههای دینی و عرفانی پیشینیان از سوی دیگر، در لایههای معرفتی روح و روان انسانی، در حکمت نظری و عملی سابقه و اهمیت زیادی دارد و حتی خاستگاه شناخت روان آدمی را در حکمت خسروانی در عصر ایران باستان و تداوم آن را در اندیشههای محمد زکریای رازی، بوعلی سینا، شیخ اشراق و ابوریحان بیرونی، نشان میدهد.